مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام به روی ماهتون

جانم برایتان بگوید که این روزها شنگولم اساسی، ارتباط مسقیمی بین حال و احوال من و میلیمترهای بارش باران وجود داره، فعلا خوبم تا بعدچه پیش آید. 

مدتها است که برای نظم دادن به زندگیمان(از آن نظمها نه ،یک نظم دیگه) مریم برای خودش چندتا پروژه مالی تعریف کرده، البته اول قرار بود با همسفر هردو در طراحی این پروژه ها مشارکت داشته باشند ولی کمی تفاوت نظر وجود داشت، مجبور شدم امر خطیر طراحی و برنامه ریزی را من قبول کنم و اجرایش را به حان همسفر بیاندازم، اولین پروژه سنگین مالی سفر به ولایت برادرک هست، خوب اجرای این پروژه با توجه به اینکه هردو باید بتونیم مرخصی بگیریم و شرایط مالی در حد قابل قبولی باشه و یک عالم پیش شرط دیگه، احتمالا یکسالی زمان میبره، آنهم اگر تا آنموقع یک عالم چیزدیگه پیش نیامده باشد. با توجه به گذر بیش از یک دهه گهربار از عمر زندگیه مشترک ما، بسیاری از وسایل زندگی  احتیاج به تغییردارند و به دلایلی که خودم میدونم این تغییر وسایل فقط با یک ترتیب خاصی میتونه انجام بشه، مثلا برای تغییر پرده ها اول لازمه که مبلمانو چوبیجاتم عوض بشه و بعد برای این تغییر و‌برای حذف ویترینی که اعمال زور مادرجانم در زمان خرید جهیزیه بود لازمه اول یک کمد خاصی که مد نظرمه تهیه بشه و برای تهیه اون...گیج نشین، خودم میدونم دارم چکار کنم، همسفر جان تنها خواهان تغییر سیستم صوتی تصویریه منزل هستند و بنا به دوراندیشیهای خاصی، این مورد در انتهای لیست قرار داره.

از آنجاییکه من ذاتا آدمی هستم که همینکه حس کنم دارم خیلی منظم زندگی میکنم قاطی میکنم و طغیان میکنم،برالی اینکه  پیروی از برنامه ها به شکل تدوین شده خفه ام نکند، یک خارج از برنامهعمل کردم و کتابخانه خریدم. با یک خرید کوچک تمام اتاق خوابم به هم پیجید و آنقدر در میان همه چیز و به همراه همه چیز چرخ زدم تا بلاخره آنچه که دوست داشتم از بین آنهمه به هم ریختگی سر درآورد و من الان عاشق اتاقم شدم.باورم نمیشد یک تغییر دکور اینقدر شادابم کند.

*شرکت جدید محل کارم یک جورهایی با دیا.لیز در ارتباط است و جان من به لبم میرسد وقتی نمونه ها جهت تست به آزمایشگاه می آید واز دیدن قطر سوزنشان و از تصور دردی که به جان بیماران هربار  مینشیند،روحم درد میگیرد.خواهش میکنم هرچقدر میتوانید مواظب سلامتیتان به ویژه  در ناحیه کلیه باشید.

نظرات 3 + ارسال نظر
زیتون سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 17:06 http://www.zeytoone-tanha.blogsky.com/

مبارک باشه کتابخونه
امیدوارم همه برنامه هات طبق دلخواهت پیش برن.

وای سوزنهای دیالیز خیلی دردناکن

ممنون عزیزم، من برنامه ها میریزم تا هرجا پیش رفت خوبه.
سوزناش خیلی قطورن و من با هر نمونه که به آزمایشگاه میاد برای تستهای فیزیکی و...از ته دل برای کاهش درد این بیمارها دعا میکنم.

سرن سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 01:49 http://serendarsokoot.blogsky.com/

چه جالب برای من تغییر لوازم صوتی تو آخرین مرحله است البته تقریبا نیازی هم نمی بینم.

جالبه، تغییر لوازم صوتی تنها وتغییریه که احتمالا مورد علاقه آقایون خونه هست، سرن جان کمرنگی من در خانه ات را ببخش، این روزها فرصتم خیلی کمه و روزنامه وار همه جا را نگاه میکنم، دوست ندارم بیصدا از خانه دوستان عبور کنم ولی فعلا چاره ندارم، روی ماه کونوسچه ات را ببوس.

پوران یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 09:06

به سلامتی ایشالله همیشه خوش باشی
راستی کار همسفر اکی شد؟هیات علمی شدن به سلامتی؟

ممنون عزیزم، کارهای همسفر تو خوان آخره، تقریبا تموم شده البته هنوز حکم کتبی نیامده، منتظریم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.