مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سفر من 3

نهاری که اکثر تورها در روز گردش  دریاچه  سوان میدهند، ماهی کباب شده همان دریاچه میباشد، امیدوارم خوش شانس باشید و ماهی را دوست داشته باشید چون در غیر اینصورت باید صرفا از سیب زمینی های سرخ شده در کنار سالاد رنگارنگی که سرو میشه تغذیه کنید  ویا خودتان هزینه کنید و نهار متفاوتی تهیه کنید.

 به علت حضور فعال هموطنان عزیز در این کشور به عنوان مسافر، در هرجایی که میروید دی جی ها مشغول کوک کردن اهنگهای ایرانی هستند، در حالیکه گردشگرانی که از هند، روسیه و کشورهای عربی  در کنار دریاچه استراحت میکردند یا شنا میکردند،عزیزان هوطن شنگولانه با دی جی کنار دریاچه برای روشن نگهداشتن چراغ بزن بکوبهای ایرانی فعالیت میکردند.

در شب دوم من و همسفر برنامه شب اولمان را تکرار کرده وبه میدان جمهوری رفته تاشاهد برنامه زیبای رقص اب باشیم، ظاهرا این برنامه هر شب در ایام توریستی اجرا میشود و بسیار تماشاچی دارد و نکته خوب این میدان این است که شما اصلا حس نمیکنید در یروان هستید، انقدر در اطرافتان فارسی میشنوید که اگر ظاهر غلط انداز دوستان را ندیده بگیرید انگار در پارکهای تهران نشستید.نکته شکموآنه این میدان، بستنی بسیار دلچسبی است که با قیمتهای مناسبی به فروش میرسد. اگر دلتان هم پیاده روی طولانی بخواهد میتوانید آنقدر راه روید تا پاهایتان به التماس بیافتد که دیگه کافیه، تو همین راه رفتن های طولانی میتونید کمی از منطقه های توریستی فاصله بگیرید و کمی وارد زندگی واقعی شهر بشوید،اگر هم اهل چشیدن طعمهای متفاوت هستید، میتوانید در رستورانهای این شهر که اکثرا هم قیمت مناسبی دارند،ناخنکی به طعمهای جدید این شهر بزنید و مثلا مثل ما دولمه کلم پیچ را امتحان کنید، طعم ان از نظر من عااالی و از نظر همسفر افتضااااح بود، خودتان میتوانید تصمیم بگیرید. یک نکته را هم بگویم که شبها را باقصد خرید بیرون نروید، غیر از کافه ها و رستورانها، مراکز خرید بسیار زود تعطیل میکنند.

در روز سوم، برنامه بازدید از کلیسایی دیگر بود (تو این چند روز به اندازه تمام عمرم کلیسا دیدم) و بعد از آن بخش شیرین خرید را داشتیم و جایتان خالی برای هرنوععععع خرید، البته از بخش لباس و کیف و کفش فاکتور بگیریم که با وجود آفهای 50-70 درصدی هنوز هم قیمتهای بالالیی داشتند،تنوع شکلات و پنیر و...ف.ق العاده بود، متاسفانه به علت ضعف در زبان ارتباط برقرا کردن هم بسیار مشکل بود و من در حسرت مورد استفاده بسیار ی از پنیرها ماندم، با توجه به قیمتهایی که از ایران برای برخی شکلاتها داشتم، اختلاف خیلی بالا بود، در مورد نوتلا هم همین مسئله بود و از انجا بنده و همسفر بسیارعلاقمند به صرف چای با شکلات هستیم تقریبا بیشتر بودجه را برای خرید ان قرار دادیم.تذکری که مدام در موقع خرید میدهند این است که شما نمیتونید هیییییچ نوع ممنوعه های را با خودتان از مرز عبور بدهید حتی شکلاتهایی که حاوی ال.کل باشند و من داغ بردت بطریهای انار شکل به دلم ماند.

، متناسفانه به دلیل کمبود وقت برنامه پارک آبی که خیلی هم علاقمندش بودیم کنسل شد، در عوض  شب با همهنگی تور به رستورانی رفتیم که شبی بسیار فوق العاده را برای ما درست کرد. پیشنهاد میکنم اگر گذرتان به یروان افتاد حتما سری به پروانا بزنید البته خودتان مستقیما بروید و از راهنمایتان برای رزرو کمک  نگیرید که در نهایت قیمتی حدودا دو برابر پرداخت میکنید.این رستوران عملا یک دیسکو با محیطی کاملا خانوادگیه با غذاها و مخلفاتی بسیار متنوع و جالب

برای برگشت که اماده میشین، تقریبا همه دلگیر هستند، البته اعضا تور ما ماشالا آنقدر صمیمی شده بودند که قصد داشتند برنامه سفر را برای یک روز تمدید کنند که به علت عدم همکاری بعضی افراد که مشکل مرخصی داشتند(از جمله من و همسفرم) این اتفاق نیفتاد. مسیر برگشت به کلیه که شما بیشتر جاده را میبینید و باید بگم که جاده محشرهههههههه. به نظرم تمام لطف سفر به ارمنستان، در سفر زمینی هست، آنقدر مسیر زیباست و انقدر هیجان در جاده های باریک تجربه میکنید که فکر میکنم ارزش تحمل مسیر طولانی را داشته باشه.

*به لطف راننده های عزیزمان ما مسیر برگشن را با 7 ساعت اضافه به پایان رساندیم،عزیزان لطف میکنند از ایران گازوییل به عنوان سوغات میبرند آنطرف، دوساعت طول کشید تا این دوهزار لیتر را که نمیدانم کجای اتوبوسش قایم کرده بود را در ظرفهای بیست لیتری خالی کند، در عوض تا دلتان بخواهد بطری های ویژه از آنطرف بار میزنند و برای اینطرف می آورند وایندفعه کمی بدشانسی آوردند، هرچقدر گمرک برای مسافران ساده گذشت(هیچ ساکی باز نشد) به راننده ها سخت گذشت و مجبور شدند بسیار بیشتر هزینه کنند و با خرابی که برای اتوبوس اینطرف مرز هم پیش آمد ، مدت زمان سفر برگشت به ۳۴ رسید.


وقتی آدم تو نوشتن سفرنامه تنبلی کنه و هی نوشتن را به تاخیر بندازه نتیجه میشه اینها که من نوشتم، والا خودم هم دیگه نفهمیدم چی نوشتم و چیجاماند، دوستان به بزرگواری خودتان ببخشید، من ترجیح دادم اتفاقهایی که برای خودم پیش آمده بود را بنویسم و میدانم که دراینترنت میتوانید در مورد مکانها و هزینه ها و موارد عمومیتر هرچه اطلاعات لازم دارید به دست بیارین، با این حال اگر سوال به خصوصی هم داشتید من درخدمتم.امروز هم میخواستم مثل یک وبلاگ نویس خوب، عکسها بگذارم، متاسفانه هرچه سعی کردم ارور داد، اگر راهنمایی بفرماییدچطورمیشه در کمترین زمان عکس گذاشت ممنون میشوم.فعلا همین






نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.