مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سفرمن ۲

با ورود به هتل و یک ساعتی استراحت کردن و آماده شدن، همه با تیپهای متفاوت از زمانیکه در اتوبوس پرس شده بودند به لابی آمدند و البته بماند که دوستانی وجود دارند که قسم خوردند در هیچ قراری  به موقع حاضر نشوند، این دوستان تا آخرین روز و آخرین قرار به همین شکل حاضر میشدند. 

 نهارهای سفر در کنار سه گشتی که برای سه روز از طرف تور تقبل شده است، به عهده تور میباشد، روز اول، نهار KFC بود، در یک خیابان زیبا ، پر از آدمهای خوشتیپ، این تاکید بر خوشتیپی چیزی نبود که فقط من دیده باشم، به چشم اکثر همراهان،  خانمهای حاضر در شهر به شکل خاصی، خوش تیپ و خوش پوش بودند، از همین آغاز سفر دردسر خاص دستشویی هم شروع شد،  واقعا برای کسانی که به استفاده از شیر آب  در دستشویی عادت دارند ، نبود شیر معضل بزرگیه، حسن خوب هتل ما داشتن شیر آب بود اما به هرحال در زمان بیرون از هتل و در مکانهای مختلف این مشکل خیلی زیاد به چشم میاد و مجبور میشوید از بطری آب و یا وسایل کمکی دیگری مدد بگیرید، بگذریم که این مشکل حل نشدنیست مگر اینکه با خودتان عمیقا کنار بیایید.در روز اول بعد از نهار گشت در شهر یروان بود، مجسمه مادر، هزارپله، میدان جمهوری و ...مکانهای دیدنی هستند که با کمی سرچ، اطلاعات خوبی از آنها پیدا میکنید، راستش بخش مورد علاقه من در بازدید از مکانهای جدید، چرخیدن و قدم زدنهای خودم در کوچه پس کوچه های شهر هست، مکانهای تاریخی به صورت کلی خوبه اما باور بفرمایید من از سالها قبل، صدها مکان تاریخی (داخل کشور)  رفتم که فقط موارد خیلی کلی از آنها در ذهنم باقی مانده است اما، پیاده رویهای خودم در کوچه پس کوچه هایی که رنگ مردم و رنگ زندگی دارند خیلی پررنگتر در ذهنم نقش بسته است، برای یروان هم من و همسفر بهترین لحظه ها را در کافه های زیبای کنار خیابان و در قدم زدنهای طولانی مدت  در خیابانهای آن شهر داشتیم، داشتن یک نقشه دانلود شده در گوشی و البته به کمک GPS  خیلی خوب میشه راه را پیدا کرد ودر این کشور   دانستن زبان انگلیسی صرفا اگر خیلی خوش شانس باشید و با جوانهایی که این زبان را میدانند روبرو شوید خیلی کمک حال هست. 

هتل نورک، استخر روباز و تمیزی دارد که اگر بخواهید استفاده کنید،ساعتهای حضورتان در هتل خیلی دل انگیزتر خواهد بود، این حضور در استخر برای من و همسفر تجربه جدیدی بود، متاسفانه باید اعتراف کنم، این حضور در آب با همراهیه دوستان غیر هموطن بسیار دلنشینتر بود تا عزیزان هموطن، شاید حق داشته باشیم، شاید ندیدیم، شاید برای تازگی دارد، شاید همه چیز عجیب باشد،شاید واقعا بلد نیستیم در این مواقع چطور باید رفتار کنیم، اما حتی اگر همه چیز برای تازه و بی سابقه است، مثل حضور خود من در آب در کنار دیگران برای اولینبار، میشود کمی فکر کرد، میشود کمی با احتیاطتر رفتار کرد، با عرض معذرت میشود کمی شعور بیشتری خرج کرد، قرار نیست فکر کنیم اگر خانمی همراه ما  در آب بود، اگر خانمی را در لباسی جدای از لباسهای روتینش در آب دیدیم، ایشان  حتما تمایل دارد پایه تمام شوخیها و تفریحات به جا و نا به جای ما باشد، ایشان لزوما علاقه ندارد تمام تجربه های سک،سی و جن، سی ما از کنار دریاها و کلابها و... را بشنود،....بگذریم، بعضی چیزها را نباید زیاد هم زد، همانطور سربسته بماند بهتر است.

عادت کردن به GPS مصیبت بدی است، یک‌شب که گوشی را در هتل جا گذاشته بودیم، خیلی راحت در شهر گم شدیم و خوشبختانه این گم شدن بهترین شب مارا ساخت، چرخیدن و‌چرخیدن در فضای شبانه، دیدن کوچه پس کوچه هایی که تو برنامه های شهرگردی تورها نیست بسیار لذت بخشه و خوب اگر کفشتان مناسب باشد خیلی بهتر است.

برنامه روز دوم تور، رفتن به دره گلها که البته در این فصل گلی برای تماشا ندارد اما بسیار سرسبز و زیباست و دریاچه سوان میباشد، برای دره گلها بایدسوار تله سیژ شوید و دقایقی که به سمت بالای دره در حرکت هستید، دقایق بسیار لذت بخشیه، متاسفانه برنامه های تور معمولا خیلی فشرده است و شما دائم در حال بدو بدو بین مکانهای مختلف هستین، در حالیکه زمان بیشترگذاشتن برای بعضی جاها واقعا میتونه چند ساعت خیلی خوب و دوست داشتنی برای شما درست کنه، مثلامن واقعا دوست داشتم ساعات زیادی را بالای دره و در میان سرسبزیها و سکوت زیبای آنجا (البته اگر گلپری جونی که دوستان پخش میکنند تا هرچه میتوانند بیشتر قربریزند، آنرا به هم نزند) بمانم و کمی آرامتر شوم اما خوب در سفر جمعی باید تابع جمع بود اما از این قانون تابع جمع شدن.

اولین تجربه من برای جت اسکی سواری در دریاچه سوان پیش آمد، بسیار عالی بود و البته باید بگویم که با تمام وجودم ترسیدم، اعتراف میکنم جرئت نکردم تنهایی سوار شوم، نه تنها همسفر را راننده گذاشتم، بلکه مسئول جت را هم مجبور کردم پشت سرمن بنشیند و با تمام جدیتم به همسفر هشدار دادم که حق ندارد مسیرهای پیچ پیچی برود و من را به آب بیاندازد، بماند که آن آقای بی معرفت به همسفر گفته بود حرف گوش نکند و چرخ بزند اما مریم جان باهوشتر از این حرفهاست، با تمام وجودم به همسفر چسبیدم که اگر قرار است من بیافتم، او هم بیافتد. بعد از پیاده شدن بود  که همسفر غلغلک شد که:مریم جان؟؟؟؟تو باخودت چه فکری کردی که آن آقا پشت سر تو، تو را ب غ ل کند و نمیگویی  اذیتت کند و ...و خوب البته کسی منرا  روی آب اذیت نکرد.

ادامه دارد.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهرداد شنبه 4 مهر 1394 ساعت 10:59

درود بر مرمری خانم
دستشویی بدون اب واقعا برای من غیر قابل تصوره!....
راستی جی پی اس یک شهر از یک کشور دیگه را از کجا دانلود کردید؟
ایندفعه من هم شمال سوار جت اسکی شدم که راستش زیاد خوشم نیومد
منتظر بقیه سفر نامه هستیم....

سام بر شما، مشکلات از دور، سختتر به نظر میرسه، وقتی بهشون نزدیک میشی آنقدر ترسناک نیس. دانلود نقشه آفلاین برای کار با GPS خیلی زمانبر بود اما برنامه ای به نامMAPS.ME دانلود کردیم که هر شهری را بخواهید از جمله یروان را میتونید دانلود کنید و مشابه gps عمل میکنه.
جت اسکی برای کسانی که فوبیای غرق شدن دارن مثل من، خیلی ترسناکه.چشم در اولین فرصت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.