مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

همکارهای من

حس خوبیه وقتی ساعت دو بعد از ظهر که سرگیجه گرفتی از کارهای تمام نشدنیه کارخانه، پسرک خدماتی دوتکه شکلات کنار چای بگذاره و بگه حواسش هست که من چای با قند دوست ندارم.

حس مزخرفیه که همکارت بیاد ازت خواهش کنه همسرش را راضی کنه تا ایشون مجردییییی بره سفر، میگم خوب با خانمت برو، میگه براش بلیط گرفتم با مامانش بره مشهد، میگم اون بره مشهد شما تشریف ببرین آنتالیا و...

میگه آخه اونجا جای زن نیست، میگم جایی که جای زن نیست، جای تو هست؟میره بالای منبر که لعنت به ازدواج و محدودیت و ...هی من میگم و هی اون میگه، آنقدر میگم و میگه که از دستش دیوونه میشم و با علم اینکه نرود میخ آهنین در سنگ، ماگ روی میز را نشونش میدم که چند روزه معطله تا کوبیده بشه تو سر یک نفر، اگر دوست نداره با سر باند پیچی بره سفر، زودتر از اتاق بره بیرون، خدایا اینها خلق میکردی حواست کجا بود؟

*همین جناب همکار دومی، خیلی اتفاقی صحبتهای منرا با همکار دیگری در مورد تفاوت نرخ هتلها و علاقمندیه ما به هتلی که پارک آبی داره برای سفر در پیش رو شنیده، جفت پا پریده وسط که مگه پارک آبی جداگانه داره؟، ماگم حیف ولی  جای چسب را پرت میکنم که دقیقا وسط سرش بشینه، بهش میگم مهندس جان شما فکر برنامه محردیت باش، بی خیال ما شو.در ضمن آقایون محترم به حرفهای آروم دو تا خانم گوش نمیدن.

*هرموقع میرم تو فاز خودم، یک شعری هست که هی با خودم میخونمش: یک روزی آقا خرگوشه رفت دنبال بچه موشه، موشه پرید تو سوراخ ....از سالها پیش یک عادت شده برام، اولش با لحن آروم میخونم، آنقدر میخونم، آنقدر میخونم که دورهای آخر شادمانه و پر هیجان میشه، بسیااااار دوستش دارم این شعر را.

نظرات 7 + ارسال نظر
هدی32 یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 13:39

سلام مریمی خداقوت خوبی عزیزززززززززززززمممممممم

سلام عزیزم، ممنون خوبم، میگذره، هستی خوبه؟؟؟

پوران شنبه 10 مرداد 1394 ساعت 12:57

سلام مریم
خیلی خوبه که دوباره هستی

وچقدر دنیای ما ادما هنوز زشت و خالی از عشقه!!!
چرا اخه؟!!!!!

سلام عزیزم، نوشتن راهه خوبیه برای آرامتر شدن، سخته که نباشم.
ما آدمها بی نهایت ظرفیت داریم، برای مزخرف بودن و برای محشر بودن.

غزال پنج‌شنبه 8 مرداد 1394 ساعت 10:51 http://yaldayeshab.blogsky.com

همکار محترم رو با کیس میزدی خوب مریم جون
من عاشششق شعر آقا خرگوشششم. خیلی کیف میددده.
من همیه اونو با لحنه یه تاتر برای بچه ها اجرا میکنم

کیس هم حیف بود، شعر آرامبخشیه، من تازه فهمیدم اشتباه حفظش کرده بودم.

اف پنج‌شنبه 8 مرداد 1394 ساعت 10:28

جووووووووووج
خوبی؟
کجانی؟!

خوبم عزیزم، کمی شلوغ پلوغ بودم و الان هم آمدم خانه پدری دست ماچ.

فری مآ چهارشنبه 7 مرداد 1394 ساعت 09:00

ماگ ک حیفه جاچسبی هم فایده نداره
اون سماور کارخانه رو بکن تو حلقش
خانم بره مشهد این بره آنتالیا
خداییش باید اینا رو خفه کرد بعد هم سوزوند

این عدالتش منو کشته،خدایی کدوم مرد پیدا میشه زنش را بفرسته مشهد، آنهم تنها،واه واه واه

بانو سرن چهارشنبه 7 مرداد 1394 ساعت 01:51 http://serendarsokoot.blogsky.com/

حواسشم هست که تو هم نری پارک آبی مختلط.

بنده خدا نگران بنیان خانوادس

اف سه‌شنبه 6 مرداد 1394 ساعت 15:21

جُف پامی رفتی تو حلقش
مرتیکه ی عوضی

به معنای واقعیه کلمه زررررررر میزد، تازه میخواست وساطتش هم بکنی.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.