-
فوتبالیستها
چهارشنبه 11 بهمن 1402 07:36
سلام یادم نیست کارتون فوتبالیستها چند سال پیش از تلویزیون پخش میشد، چیزی که یادم هست اینه که جمعه ها ظهر بود و من ، خواهرم و برادرکم به همراه پدر ، بعد از نهار ، منتظر پخش بودیم و ما عاشق این کارتون بودیم، شاید نه فقط به خاطر محتوای اون، همراهی پدر در دیدن کارتون ، لذت دیدنش را چندبرابر میکرد. دیروز که پسرکم درخواست...
-
حال خوب آرایشگاه
سهشنبه 10 بهمن 1402 07:06
سلام احتیاج داشتم کمی حال و هوای ذهنم را عوض کنم، برای تاریخ ۲۴ اسفند ، نوبت آرایشگاه رزرو کردم، اینطوری انگار فاصله گرفتم از این روزها و جهش زدم به عید. اگر برنامه ویزا و کارهای سفر درست بشه، این روز همون روزی هست که پرواز هم خواهم داشت به سمت برادرم. فضای آرایشگاه یکمدلی هست که حتی فکر کردن بهش، روح و روان منرا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمن 1402 21:59
سلام یکی از پرسنل من امروز اخراج شده، به یک دلیل احمقانه ،عصبانی هستم، ناراحت هستم ، هزار جور مغزم را بالا پایین کردم که چکار میتونستم انجام بدم تا این اتفاق نیفته، به جایی نمیرسیم. توی ذهنم، توی قلبم دنبال علت اتفاق درون خودم میگردم ، به همان دلیل غلط که اگر الان وسط خیابان ، بین دو غریبه هم دعوا بشه درون خودم ،...
-
من و آدمها
یکشنبه 8 بهمن 1402 07:00
سلام نمیدونم اگر تنهایی توی یک جزیره جدا و ایزوله زندگی میکردم احساساتم نسبت به اطرافم چطوری میشد، مطمین هستم خیلی چیزها تعریف دیگه ای پیدا میکرد،مثلا ماه، ماه برای من شدیدا یادآور برادرکم هست، سالها قبل که مهاجرت کرد، که دلتنگی امانم را میبرید ، ماه شد عامل بیرونی مشترک ، خیلی خوشحال بودم که فقط یک دونه ماه توی دنیا...
-
روزهای معمولی
شنبه 7 بهمن 1402 19:27
سلام پسرکم بعد از مدتها امروز رفته مهدکودک، خیلی خیلی خوشحال بود، (یکموقعهایی که شرایط خوابیدن دخترهای خواهرم را میبینم که در شرایط عادی قبل از ۱۲ظهر بیدار نمیشن، فکر میکنم نکنه یک روزی بگه خدا ازت نگذره مامان که باعث شدی من هرروز صبح ، کله سحر از رختخواب بزنم بیرون و برم مهد کودک) وقتی میبینم دلتنگ مهد میشه، کمی...
-
نیمای دوندونی
شنبه 30 دی 1402 20:43
سلام از تلفنی که پنجشنبه شب داشتم از کارخانه و باعث شد یک بحث مزخرف با یک آدم با هزارتا صفت خاص داشته باشم، تا امروز ساعت شش عصر که رسیدم خونه، یک عالم تلفن با موضوع مزخرف داشتم، درست نخوابیدم و از اونجا آستانه تحمل شدیدا اومده پایین ، خیلی سریع تمام علایم تهوع ,بی حسی و ... اومد سراغم. منتظر یک خواب عمیق وخوش بودم،...
-
زنجیره معیوب
شنبه 30 دی 1402 10:45
سلام ایکاش وقتی بچه بودیم و در حال تربیت شدن بودیم، اینطوری تربیت شدن بودیم که لازم نیست همه را راضی نگهداریم، لازم نیست برای بودن ادمها،باج بدیم، لازم نیست هر آدم سمی و بیماری را نگهداریم توی زندگیمون، چون میترسیم تنها بمونیم. وقتی سالم و درست تربیت بشیم، میتونیم خودمون هم درست تربیت کنیم، میتونیم این زنجیره داغون...
-
آله مریم
سهشنبه 26 دی 1402 07:39
سلام خانه پدری یک طبقه ای دارد که همیشه مستاجر دارد، در این سی سال که در این منزل هستند، چهار خانواده در این طبقه ساکن شدند و همه به نحوی صاحب منزل شدند و از اینجا رفتند.حدود سال ۸۰ خانواده ای سه نفره ساکن این طبق شدند ،یک پسر یک سال و نیم داشتند بسیار دوست داشتنی ومودب. آله مریم صدا میکرد منرا و لطف زیادی به همه ما...
-
On time؟؟؟
سهشنبه 26 دی 1402 07:09
سلام یک سوال توی ذهنم جواب نگرفته تا الان،مگه مفهوم زمان وقتی در قالب کمی بیان میشه، ثابت نیست؟ چطوری میشه شما در مورد پنج دقیقه حرف بزنی ، اما در عمل منظورت نیم ساعت باشه، مگه میشه توی قرار گذاشتن با کسی برای خودت تلورانس یک ساعت تعریف کنی ،بکی ساعت ۷ و بعد هشت برسی با عادی ترین حالت ممکن و به نظرت تاخیری نبوده و فقط...
-
از قطب جنوب به آفریقا
سهشنبه 26 دی 1402 07:04
سلام به محض ورودم به خونه، پسرکم با یک نقاشی پر از نقطه های آبی، به سراغم میاد، تند تند تعریف میکنه اینجا فضاست،اینها شهاب سنگ هستند، میدونی اینها سنگ هستند وقتی میخوره به آسمان، آتیش میگیرن؟ لحظه ای بعد به دایناسوری اشاره میکنه و میپرسه مامان میدونی دایناسورها منقرض شدند؟ یک شهاب سنگ منقرضشون کرده، نکنه شهاب سنگ...
-
کیک شکلاتی
یکشنبه 24 دی 1402 09:32
سلام دیروز شروع هفته بود، تلاش کردم علی رغم خستگی یک آخر هفته شلوغ،روز خوبی شروع کنم، موفق هم بودم تا سرراه یک نفر قرار گرفتم ، مزخرف گفت، مزخرفتر گفتم، چرت گفت، چرتتر گفتم و بحث بالا گرفت و گند زدم به تمام روزم. بر خلاف کاری که دارم ، برخلاف وظایفم و جزییات کارم که پر چالش هست، پر از بحث هست، درونم این مدلی نیست و...
-
بچه زرنگ
جمعه 22 دی 1402 21:26
سلام امشب بلاخره بعد از مدتها فرصت شد قولی که به پسرک دادیم را انجام بدیم، رفتن به سینما برای دیدن فیلم بچه زرنگ. نزدیک به پنج سال از آخرین حضور من و همسفر در سینما گذشته بود، یادش بخیر، یک زمانی توی جشنواره فجر ، هرشب توی سینما بودیم اما الان، یا انرژی کم شده، یا دغدغه زیاد شده، یا اولویتها عوض شده که مدتهاست حتی هوس...
-
کادوی بارانی
جمعه 22 دی 1402 12:47
سلام ظهر شده و بلاخره بعد از چند ساعت کار توی خونه، کمی حال و هوای مرتب گرفته خونمون. دی ماه شده و شلوغی کار من بیشتر ، دیروز کارخانه بودم و خستگی پنجشنبه کاری، هنوز توی وجودم هست، به ویژه که پسرکم شش صبح بیدار باش زده و من به جبران تمام دیروز که همسفر جوجه را نگهداشته و مشغول کرده ، امروز سعی کردم ، کمک کنم کمی بیشتر...
-
تولدبازی
دوشنبه 18 دی 1402 07:06
سلام یکی از قشنگترین تصویرهایی که میبینم ماه باریک توی آسمون به همراه یک ستاره نزدیک اون هست. میتونم دقایق طولانی خیره بهش بمونم و اون تصویر الان کنار من که توی سرویس نشستم، داره توی آسمون حرکت میکنه. آنقدر این ماه باریک دلبری میکنه و جذابه که حتی میتونم بی خیال آهنگ چرت و پرتی که راننده پخش میکنه بشم. در تدارک...
-
ستاره آسمان
دوشنبه 11 دی 1402 20:59
سلام تو راه برگشت خانه هستم ،هندزفری توی گوشم هست و هنوز به جلسه کارخانه وصلم. جاده تاریک تاریک هست و سه ستاره ای که توی یک ردیف هستند و به نام خودم زدمشون، مسیر را با من میاد. فکر و خیالم ناراحت هست که دیر به خانه میرم و پسرک را کم میبینم. خیلی خیلی دلم برایش تنگ شده،تز دلم میگذره که ایکاش او هم دلتنگم باشد. صبحها...
-
یک زن
دوشنبه 11 دی 1402 07:16
سلام روزهای کمی تا تولد پسرم باقی مونده، یک چیزی این روزها توی سرم میچرخه ، زیاد به زنی فکر میکنم که عزیز دلم منرا به دنیا اورده، به روزهای آخری که پسرم را درون خودش داشته، به حال احتمالا نامناسبی که داشته ، طوریکه باعث شده پسرکم را هفت ماهه به دنیا بیاره، به حال روانی که داشته، نیازی که به ... داشته و باعث شده پسرک...
-
موش سراشپز
دوشنبه 11 دی 1402 06:56
سلام صبحها که بیدار میشم، خوراکی های نیما را توی کوله کوچولو و پر از تصاویر سگهای نگهبان قرار میدم، صبحانه خودم میره توی کیفم و گاهی ماشین ظرفشویی خالی میشه، لباسهای خشک شده جمع آوری میشه و دستی به گوشه کنار خونه میکشم، مدتی هست که تک برگهای نقاشی تو قسمتهای خونه میبینم، نقاشیهای نینا توی مهدکودک که اصرار میکنه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 دی 1402 20:25
سلام همراه پسرکم در یک خانه بازی هستیم تا بلکه پدر خانه فرصتی داشته باشه که کارهای تمام نشدنی که در حضور پسرکمون امکان انجامشون نیست، سروسامانی بده. پسرک از بودنم به طرز عجیبی ابراز شادی میکنه و این موضوع حس تلخ کمرنگ بودن میده بهم. خواسته هایش خیلی کوچولو و ساده هستمد، برای نهار اصرار به پختن عدم پلو میکنه، از خریدن...
-
قرص ماه اسمان
چهارشنبه 6 دی 1402 17:58
سلام چه ماه فوقالعاده ای اومده تو اسمون، چه رنگی داره، چه حسی داره . خوشحالم که چهارشنبه شب هست ، خوشحالم که فردا سرکار نمیرم، آدمهای کارخانه را نمیبینم . همسفر خوشحال هست، اتفاق خوبی در محل کارش پیش اومده که مدتها برایش تلاش کرده(شمابخونید مارا هم سرویس کرده) و منتظر بوده به نتیجه رسیده، عمیقاً برایش خوشحالم چون...
-
عطر خوش موهایم
چهارشنبه 6 دی 1402 10:08
یک کار خوب یاد گرفتم ، درد قفسه سینه که زیاد میشه و نمیتونم درست نفس بکشم ، بافت موهام را باز میکنم و نفس عمیق میکشم توی موهام، فوق العاده خوش عطرن(احتمالا به لطف شامپویی که اسمش را هم نمیدونم)، همین عطر خوب حالم را عوض میکنه ، کمی درون دلم قربان صدقه خودم میرم،درد کم میشه، کمتر میشه.
-
آقا خروسه
چهارشنبه 6 دی 1402 06:55
سلام تو مسیر کوتاهم از درب خانه تا ماشین شرکت ، چشمم میخوره به قرص کامل ماه که کمی نور به فضای تاریک اطراف داره، خروس عزیزی هم آواز سرداده و از دلم میگذره کاش پسرکم هم بود تا صدای خروس را میشنید و دنبالش میرفت. این مسیر حدود یک دقیقه ،تنها خلوت شبانه روز من هست و فوق العاده دوستش دارم. توی همین زمان کم با خودم فکر...
-
خانه سازی
سهشنبه 5 دی 1402 21:59
سلام پسرکم یک خونه با بالشهای رنگی ساخته و اصرار داره همراه او توی خونه خوراکی غیر مفید بخوریم ، کمی خوراکی میخوریم ، فیلم میبینیم و آرام آرام توی بغلم قرار میگیره. کمی بعد بلند میشه و کتابش را میاره که پدرش بخونه، چند لحظه میگذره و بعد اعلام میکنه خودش میخواد کتاب را بخونه ، شروع به خواندن میکنه و داستان را میسازه،...
-
دوتایی
دوشنبه 4 دی 1402 21:59
سلام برادر همسفر علاقه بسیار زیادی به معین داره، زیاد که میگم یعنی خیلی زیاد، محال هست شما در ماشین ایشان بنشینید و چیزی غیر از معین پخش بشه. تنها انگیزه سفر ایشون هم به بیرون از ایران صرفا حضور در کنسرت ایشان هست و اصلا برنامه های سفر طبق برنامه کنسرت چیده میشه برای خانواده ایشان. برادرکم از بین تمام نوشیدنیهای مجاز...
-
گیسوی تو
یکشنبه 3 دی 1402 21:31
سلام پسرکم روزهای شنبه کتاب از کتابخانه مهدکودک به امانت تحویل میگیرد به مدت یک هفته. کتابهای مهد فوق العاده با سلیقه و هدفمند توسط مدیر نازنین مهد تهیه شدند، دونه دونه کتابها برای من جالب هستند. این هفته کتابی آورده بود با عنوان آغوش گرم آدم برفی. من چون سلیقه مدیر مهد را دوست دارم، غیر از متن کتاب تمام زیر و روی...
-
خانه پدری
چهارشنبه 29 آذر 1402 22:14
سلام خانه پدری هستم و خدا میدونه وارد شدن به این خونه، وقتی زنگمیزنم و کسی نیست که در را باز کنه،وقتب کسی نیست توی راه پله ها بیاد و از اون بالا قربان صدقه پسرکم و خودم برود و کسی نیست که تمام آنچه من دوست دارم، همسفر و پسرکم دوست دارد پخته باشد، مثل وارد شدن به خود جهنم هست. خدا را شکر مادرکم کمی بهتر شده و از درد...
-
حال و احوال دوران
سهشنبه 28 آذر 1402 20:42
سلام یک دورانی، هرروز صبح با عشق به سمت کارخانه پرواز میکردم و هرروز عصر با عشق به سمت خانه پر میزدم. چطوری زندگی کردم، چطوری تصمیم گرفتم که الان، از کارخانه به خانه پناه میبرم و از خانه به کارخانه. خودم در کار خودم ماندم و سختتر از همه اینکه جز خودم کسی نمیتونه کاری کنه.
-
سمینار فوق علمی
سهشنبه 28 آذر 1402 11:46
سلام مدتها بود توی سمینار ، اونهم از نوع دولتی نبودم.موضوع سمینار یک بحث علمی است اما... مهمانها بین الملی هستند، با این حال صحبتهای حاضرین با صلوات بدرقه میشه، چند دقیقه ای سخنرانان دو ارگان مهم دولتی در مورد ارزش زن!!!و ایام فاطمیه صحبت کردند (,فکر میکردم ایام تمام شده). شروع برنامه با تاخیر بوده اما نمیدونم...
-
جلال
جمعه 24 آذر 1402 19:02
سلام چند روزی هست که نتوانسته بودم درست با مادر صحبت کنم، یک هفته درگیر مهمانداری بودم و بعد هم سفر ، بعد از سفر هم که مجددا درگیر کارخانه و حواشی تمام نشدنی ان، وقتی که به خانه میرسیدم اونقدر به هم ریخته بودم که دلم نمیخواست هیچ تماسی داشته باشم. این دوروز خانه نشینی تماس طولانی داشتم، حس میکردم یک چیزی درست نیست ،...
-
عطر خوش پرتقال
پنجشنبه 23 آذر 1402 20:28
سلام طول عمر منزل جدیدی که از چند ماه قبل توی اون ساکن شدیم، به بیش از پنجاه سال قبل برمیگرده ، ساختار خونه طراحی اون زمان را داره و در زمان خودش با توجه به طراحی مهندسین آلمانی و نظارت دقیق روی ساخت، بسیار مدرن بوده ، مثلا غیر ممکن هست صدا از منزل شما به منزل مجاور منتقل بشه. اما به هرحال طراحی قدیمی هم داره که در...
-
روزگار کرم مالی شده
پنجشنبه 23 آذر 1402 19:00
سلام شنیدید که میگن اگر میخواهید قدردان روزهای روتین زندگی باشید ، یک بلای ساده سر خودتون بیارید، اون موقع میفهمید چه زندگی فوق العاده ای داشتید. از دیشب که یک لایه ضخیم کرم روی صورتم هست و اجازه ندارم تا فردا شب صورتم را بشورم، از دیشب که به مدت ۴۸ساعت نباید به محیط بیرون از خونه برم، تمام لباسهای تنم کرمی شده، از...