مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

پایان زندگی

سلام

شرکت چند جلسه مدیریت مالی برای مدیران غیر مالی گذاشته،همین الان توی اولین جلسه هستم، به صورت مجازی، اما واقعی کجا هستم؟  دم درب غسالخانه، منتظر تمام شدم آخرین فصل زندگی مادربزرگم.  یکی از پررنگترین آدم‌های زندکی من و به قول خیلی ها، یکی از کسانی که بیشترین شباهت رفتاری را به او دارم.کهنسال بود اما ذهنش، رفتارش ، زبانش ذره ای با سالها قبل نداشت و نبودنش آنقدر شوکه ام کرده که دو روز هست نمیتونم فکر کنم.

در زمان حضورش، احدی اجازه نداشت دکوری از خانه تغییر دهد و شب گذشته تمام چینش سالن  تغییر کرد . شدیدا روی مدل پذیرای و حفظ آبرو حساس بود، یعنی حاضر بود به قیمت حفظ ابرو هرکاری کنه) البته اگدر مورد اینجاها با هم شباهتی نداشتیم، مورد شباهتمون قدرت طلبی هردو و دیکتاتور بودن هردومون هست متاسفانه).

خیلی منگم، منگم، کلا با فلسفه مرگ کنار نمیام در هر سنی

نظرات 9 + ارسال نظر
الف پلف سه‌شنبه 6 آذر 1403 ساعت 11:41

سلام ، امیدوارم روحشون در آرامش باشه و بهشت جایگاهشون ، خدا بهتون صبر و پذیرش بده.

سلام ممنون از لطف شما

زری.. دوشنبه 5 آذر 1403 ساعت 20:36 http://maneveshteh.blog.ir

تسلیت میگم مریم جان. من تجربه اش را دارم، اینقدر غمگین میمانی تا یک روزی میبینی از یک سالی به بعد دیگر میزان دلتنگی‌ات یکسان مانده است. دیگر فرقی بین ده سال و پانزده سال نیست از یک زمانی به بعد فقط میدانی دلت تنگ میشود ولی میزانش ثابت مانده است .... خدا به خودت و عزیزانت سلامتی بدهد، روح مادربزرگ شاد.

ممنون زری جان، متاسفم که تجربه کردید، دلتنگی همیشه می ماند، به یاد روز اول نوروز، به یاد شب یلدا، به یاد هر دورهمی

خواننده خاموش دوشنبه 5 آذر 1403 ساعت 13:42

تسلیت میگم عزیزم.
مرگ یه عده هیچوقت عادی نمیشه اینقدر که هستند و ما باور داریم میمونند برامون

ممنون عزیزم، بله مرگ عادی نمیشه برای عزیزان ث نزدیکان خیلی شدیدتر عادی نمیشه

رضوان دوشنبه 5 آذر 1403 ساعت 10:54 http://nachagh.blogsky.com

مرگ مادر بزرگ ها برای نوه ها سخت هست.به قول شما مرگ هیشکی قابل تحمل نیست.خدا صبر به دل مهربانت دهد.کاش می شد همیشه نگه داشته شوند.
آرامش بر وجودت سایه گستر باشد.

درست میگین، مادربزرگ جور عجیبی برای نوه ها عزیز بودند و رفتنشون برای ماها خیلی سخت‌تر بود.مننونداز لطفتون به من

سپیده دوشنبه 5 آذر 1403 ساعت 10:48

سلام عزیزم
تسلیت میگم انشالله که غم اخرتون باشه روح مادر بزرگ عزیزتان هم شاد و قرین رحمت و آرامش الهی انشالله

سلام خیلی ممنون از لطف شما، انشالا خدای مهربان عزیزانتان را حفظ کنند

سوگند یکشنبه 4 آذر 1403 ساعت 22:38 http://Zahcheragh@gmail.com

تسلیت می گم ، معمولا مرگ عزیزانی رو که از دست دادم انگار خیلی باور ندارم . یه جور عجیبیه برام ، ته ته دلم می دونم دوباره می بینمشون ... مثل سفر رفتن ... روحشون شاد

سلام ممنون از شما، رفتن ادمها و موندن خاطراتشون، وسایلشان و ... نمیگذاره آدم خیلی چیزها را باور کنه. یک جوری داستان میره جلو ، انگار خودشون هستند و میبینن همه چیز را

پت یکشنبه 4 آذر 1403 ساعت 20:45

تسلیت میگم. روحشون شاد

فرض کنید کسی 120 سال عمر کنه. بدون دوستان و فامیلش که 120 سال عمر نکردند، چقدر تنهاست. چقدر از دنیای دیگران جوان دوره و چقدر باید تلاش کنه تا از مسائل روز عقب نیوفته.
فرض کنید هیچ کس فوت نمیکرد. چقدر دنیا شلوغ و غیر قابل تحمل میشد.

سلام ممنون از شما
ببینم حرفت کاملا منطقیه ولی، این فلسفه مرگ، دل بریدن از تمام تعلقات دنیا، از گوشه گوشه خونه ات بگیر تا هرچیز دیگه که به دست اوردی، حس پوچی مطلقی به من میده

ویرگول یکشنبه 4 آذر 1403 ساعت 16:44 http://Haroz.blogsky.com

تسلیت می گم از صمیم دل، خدا رحمتشون کنه
سخته خیلی سخت

ممنون از شما، کلا پدیده مرگ، از نظرم باگ خلقت هست

سمیه یکشنبه 4 آذر 1403 ساعت 14:23

سلام تسلیت می گم روحشون شاد و البته ممنون که اعتراف می کنید و قبول دارین خیلی ها قبول ندارن که دیکتاتور هستن و می گن ما مدیریم و دلسوز و ... از جمله بنده در برخی موارد

سلام ممنون از لطف شما. متاسفانه من تمام ایرادهای خودم را میدونم، مشکل اینه که کاری نمیکنم برای درست شدنشون و ادامه میدم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.