مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

رنگ چشمهایشان

سلام

یک چیزی را مطمئن شدم، رنگ چشمهای پدران زحمت کش، چین و کروک اطراف چشم پدران تلاشگر و دلسوز همه حایی دنیا یک شکل هست، شاید شکل چشم، رنگ چشم متفاوت یاشد، اما اون خستگی ته چشم، اون مهربونی ته چشم ، همه جا یک‌جور هست، یک جور قشنگ و غمگین.

*نمیخواهم نق تکراری بزنم، نمیخوام اخبار شبانه روزی را تکرار کنم، اما دلم می‌لرزد از آینده بچه هامون، از شبیه که میخوابی و صبح روز بعد ارزش مادی زندگی کمتر و کمتر شده.دل نگرانی ام را که با همسفر درمیان میگذارم،  لبخند نمیزنم و می‌گوید تو که به یورو حقوق میگیری،  من اما؟؟؟

دل نگران مادربزرگی که مستاجر هست، دوستی که از نظر مالی بسیار ضعیف است، بیماری که بی دارو می ماند، کودکی که در زباله دنبال زندگی میگردد و ......

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.