سلام
اینجا برف میباره زیاد، البته نه به صورت خالص،کمی تگرگ داره، باران میشه و بعد برف. آپارتمان طبقه 28 هست و عملا تمام این چند روز توی مه بودم. توی خیابانهای یخ زده و بارش تکه های ظریف یخ روی صورتم، تلاش کردم برم سمت فروشگاهی که لوازم خوشگل و با نمک آشپزخونه داره ، ذهنم خانه داری میخواست و فاصله گرفتن از طبقه 28 و همه متعلقاتش. تمام راه با پدر و پسر حرف زدم، استخر بزرگ میان ساختمان را نشان پسرک دادم، سگ خوابآلود کنار خیابان و ...با حضور مجازی پسر، برایش شیشه بزرگی شکلات صبحانه خوش آبرنگ خریدم، همسفر شیشه فندق ترکیب شده با عسل را خواست و در نهایت با همراهشان، پیش بندی پر از گیلاسی خوش آب و رنگ خریدم و درنهایت خانه.
رسیدم کارخانه، فعلا.