سلام
صبح زیبای اسفندماهتون بخیر
امیدوارم لابلای چالشهای ریز و درشت زندگی، دغدغه های تمام نشدنی گرانی و مملکت و ... هنوز حس و حال لذت بردن از اسفندماه را داشته باشید، من دلم پر میزنه برای هیاهوی قبل از عید.
دوست داشتم کوتاه درمورد تجربه پزشکانی که تو این مدت دیدم بنویسم و اینکه رفتارشون چقدر روی من اثر داشت.چقدر کمک کننده و البته گاها آزار دهنده بود:
پزشک اولی، تا معاینه کرد از جا بلند شد، با نگرانی، محکم گفت چرا اینقدر دیر اومدی، تو چند ثانیه معاینه ، من تمام جزئیات خداحافظی از زندگی جلوی چشمم اومد، تمام مدل حرف زدنش، تاکید روی وزنه سرطان بود، برای اینکه بتونم از مطب ایشان خارج بشم و به سونوگرافی اونطرف خیابان برم، مجبور شدم چند دقیقه توی راه پله بنشینم، اینقدر که شوکه بودم.
پزشک دوم، یک خانم بسیار نازنین، بسیار شریف و متعهد، نزدیک به نیم ساعت توی اتاقشون معاینه شدم، کیست بزرگ را تخلیه کردند، توضیح دادند، همه جنبه را گفتند و در تمام این دقایق تکرار میکردند، نگرانیهات را بپرس، نگران نباش، مسیر درمانی مشخص هست و من کنارت هستم تا همه چیز حل بشه، در عین درد زیادی که در زمان خروج از مطب ایشان داشتم، یک آرامش خیال تمام وجودم را گرفت، انگار همه چیز توی ذهنم حل شده بود و برای هر اتفاقی آماده بودم.
پزشک سوم، براساس روند معاینات و نتایج تستها باید این پزشک سوم را هم ملاقات میکردم، یکی از زشتترین و نامحترمانه ترین رفتارهای پزشکی را از ایشان دیدم، تمام زمانی که بدنم زیر دست ایشان بود و مراحل دردناک معاینه انجام میشد، فقط از ایشان آخه این چیه، این عجیبترین سی.نه ای هست که دیدم، براثر تکرار این ادبیات، پرسیدم دلیلش را میدونید، من کاری باید بکنم، فرمودند، سوال نپرس لازم باشه خودم بهت میگم و وقتی بعد از ده دقیقه همچنان بدن عجیب منرا توصیف کردند، باز پرسیدم من مسافر هستم و بلیط دارم، لازمه کنسل کنم؟ بسیار عصبانی تکرار کردند نمیفهمی چی میگم، چقدر سوال میپرسی، اصلا تو تا الان کجا بودی، دهات زندگی میکردی که اینقدر دیر اومدی دکتر، نگران پول بودی؟
جواب تست و معاینات را که خانم منشی دادند، فرمودند خانم دکتر گفته شما خیلی وقت بیماران دیگه را گرفتید، دفعه بعد حتما آخر وقت بیایید که دیگران اذیت نشن.
تمام مسیر خانه از ذهنم میگذشت مگه آدم بودن ، انسانی رفتار کردن چقدر سخته؟ برای ایشان شاید ادمها صرفا کیس بیماری باشند، بیماری من، موضوع مرگ و زندگی من بود، من یکی از سختترین هفته های زندگی را گذراندم، کمی متانت و همراهی خیلی هزینه نداشت، دوباره پیش ایشان میرم؟ قطعا نه.
شرایط فعلی بدنم اوکی هست، درد کم شده، باید در دوره های کوتاه چک بشم، ظاهرا هم تومور هست و هم فراوان کیست، اما فعلا همه چیز تحت کنترل هست.
ممنون از همراهی مهربانتون