-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 آذر 1397 23:42
مدتهاست که در هرجمعی( دقیقا هر جمع خانوادگی یا دوستانه یا کاری یا هر گروه دیگری که بتواند اجتماعی را تشکیل دهد) قرار گرفته ایم، یا یک نفر از خانواده مهاجرت کرده یا کل خانواده در حال مهاجرت است یا جور دیگری به مهاجرت وصل شده اند، انگار که طاعون آمده است، انگار که زلزله ده ریشتری هم آمده، انگار... نه برای همه شان، اما...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 آذر 1397 22:05
سلام شبتون به خیر باشه الهی جمعه شبها که به ساعتهای آخرش نزدیک میشه، با خودم میگم اگر این دوروز آخر هفته نبود، چقدر زندگیم بی رنگ بود، این دو روز را زندگی میکنم به مشنگانه ترین شکل ممکن، حجم کیفیتی که مدل زندگیمون داره، هیچ مدله قابل مقایسه با مجموع روزهای هفته نیست.کار خاصی همنمیکنیم، کتاب میخونیم، فیلممیبینیم،...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 آذر 1397 23:03
سلام جمعه شب قشنگتون به خیر باشه الهی نمیدونم سرماخوردگی مسخره ای که خیلی ناگهانی به جانم افتاده بیشتر حالم را جا آورده یا مایعات جورواجوری که همسفر با جدیت توی حلقم ریخته. در هر صورت آخر هفته ای که قرار بودفقط با همان کمردرد سابق تمام شود ، پلاس سرماخوردگی شد و همچین مچاله ام کرده که نفسم در نمی آید. در هر صورت حال...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 آذر 1397 23:25
سلام شبتون به خیر باشه الهی من از اوضاع و احوال پدرهای دیگه که همسن و سال پدر خودم هستند خبر ندارم اما با جرئت میتونم بگم که پدرک خودم جز متعصبترین های زمان خودش بوده و هست، یک روز و روزگاری اگر عمری باقی بود براتون تعریف میکنم که چه چالشهایی با هم داشتیم و چه جنگهایی گذراندیم تا من خودم باشم و او هم پدریهایش را کرده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 آذر 1397 21:21
سلام شبتون به خیر باشه الهی نمیدونم قبلا براتون گفتم یا نه، پست من توی شرکت یک پست میانیه، یعنی تعدادی نیرو زیر مجموعه دارم و الحمدالله یک میلیون مدیر بالای سرم و باز نمیدونم میدونید یا نه، که کار کردن در چنین پستهایی مصداق بارز چوب دوسر طلا!!! است.کلا کیسه بوکس دوطرفه هستی، پایینیها دستشون به بالاییها نمیرسه، حال تو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 آذر 1397 13:36
سلام علیکم همگی بفرمایید نهار، کاهو، هویج، لبوی دودی جایتان خالی، اخر هفته در حال کدبانو گری بودم، لبو جان سوخت، با کلی دوندگی نجاتش دادم و الان طعم عالیه دود میدهد. چنین هنرمند دودی کاری هستم من. یک اخرهفته عجیب غریبی داشتمها.مثل حسرت زده ها وارد استخر شدم، به جای شنا ، همچون بانوان ۹۹ ساله، در آب قدم زدم و نمیدانم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 آذر 1397 13:52
سلام علیکم احوال شما؟ ظهر قشنگ پاییزیتون به خیر اینجانب از استخر برگشته ام و جای شما خالی وسط درختهای محشر پاییزی منتظر همسفر هستم تا کارش را جمع و جور کنه و بریم به سوی خانه. اگر کمردرد جان اجازه بدهد و با هرنفسی درد را به همه جانم پمپاژ نکند، حال مست و ملنگ خوبی دارم و دلم میخواهد با همین پوزیشنی که اینجا و پشت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 آذر 1397 11:13
سلام علیکم جمیع دوستان اینجانب بلاخره طلسم دکتر نرفتن را شکستم و به دلیل کمر دردی که از نظر خودم جزئی ولی کشنده بود، پا به مطب گذشتم، ولله حق داشتم نرم، با یک بیماری جزئی رفتم مطب و با کوهی از بیماریهایی جورواجور اومدم بیرون. آنچه که علم پزشکی به عنوان ایراد اسکلتی و مشکلات کمردردی شناخته است، این آقای دکتر به بنده...
-
#نیما
دوشنبه 5 آذر 1397 23:17
سلام شبتون به خیر باشه الهی انشالا که تعطیلات قشنگی را پشت سر گذاشته باشید. من روزهای خوبی داشتم، شنا کردم، فیلم دیدم، از فیلم خوشم آمد، ۴ مرتبه آنرا دیده ام، تازه توی گوشی هم ریختم ، توی سرویس وقتی دلم تنگش میشود، باز سراغش رفته ام و خواهم رفت( موضوعش هم هیچ ربطی به کودک و بی بی و جغله های مشابه نداره، کلا حال خوبی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 آبان 1397 10:24
سلام صبح سرد و قشنگتون به خیر یک عدد مریم منجمد با دستهای چروک و شت داره پست میزاره،نمیدونم چرا دستهام اینجوری میشن تو سرما، تازه یک لاک صورتی هم روی ناخنهام هست که به حول و قوه الهی تیکه تیکه لب پر شده و منتظر یکی هست که بیاد و درستش کنه. جایتان خالی در مصاحبه سفارت گند زدم، یعنی ریشه گند از من نبود و دوستان مشنگی که...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آبان 1397 08:13
سلام صبح زیبای بارونیتون به خیر من توی کارم گاهی باید به مراکز بیمارستانی سر بزنم. میتونم با توجه به شرایط کارم گاهی از همکارهای دیگه بخوام بازدید را انجام بدهند. مدتی بود که هی پیچونده بودم، هی پیچونده بودم، تا بلاخره امروز. بازدید امروز از مرکز طبی کودکان هست و علی رغم اینکه مدیرم خیلی کارم داشت، جماعت همکار هیچ...
-
#نیما
یکشنبه 20 آبان 1397 13:33
سلام خسته نباشید به فاصله ده دقیقه دوتا تلفن داشتم، اولی از ویزامتریک بود برای یادآوری زمان مصاحبه و تاریخش، دومی از بهزیستی بود و اعلام اینکه پرونده شما نهایی شده، یک مورد داریم.کی تشریف میارید؟ گیج گیج و هول به همسفر زنگ زدم که مگه بهشون نگفتی برای بعد از عید، مگه نگفتی مسافریم، چرا هی منو تو دوراهی میگذاری؟ یک...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 آبان 1397 23:35
سلام شبتون به خیر باشه الهی به حول و قوه بدنشستن و بدخوابیدن کمر درد ناجوری پیدا کرده ام که صبحها موقع بیدار شدن حس دونیم شدن از وسط دارم و در طول روز دست به کمر راه میروم و خدا نکند که چند دقیقه ای ایستادنم طول بکشد، باز حس دونیمه شدن پیدا میکنم. خلاصه که این هم مینویسم اینجا تا به قول دوستان بماند به یادگار. به شلوغ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 آبان 1397 19:31
سلام خدا میدونه با چه سرعتی به خونه رسیدیم. بالش گذاشتم روی فرش، جلوی تلویزیون، یک ظرف بزرگ تخمه و چای در کنار پاستیلهای مادرک که بلاخره به مناسبت بازی بازش کردم و حرصی که میخوریم، جایتان خالی
-
#نیما
شنبه 19 آبان 1397 11:02
سلام صبح زیبای آبان ماهیتون به خیر باشه و خوشی اینجانب خوابالو خوابالو مشغول کارم هستم و لیوان لیوان چای مینوشم تا بتونم تمرکز کنم.خیلی عمیق منتظر چهارشنبه هستم. جایتان نه چندان خالی، روزگاری میگذرونم عجیب و غریب. به تعداد دفعاتی که مجبور شدم سر موضوع پسرک بحث جدی داشته باشم پشیمان شدم و از همسفر خواستم کل پروسه را...
-
#نیما
یکشنبه 13 آبان 1397 23:54
سلام شبتون خوش باشه الهی من خوبم، شکر خدا به لطف شرایط شرکت که عجیب و غریب همت کرده وجود آدم را سرویس کند، اوقات فراغت زیادی ندارم که ذهنم مجال پرواز پیدا کنه، وگرنه نمیدونم چی به سرم می آمد. لحظه ای که فرصتی پیش میاد و چشم روی هم میبندم همه چیز از همه طرف هجوم میاره. با خودم شرط کرده ام که لوس بازی و نُنُر بازی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 آبان 1397 13:37
روزگار شرکت بعد از ممیزی، مثل حال آدمه بعد از دادن کنکور، کارها با یک اسلوموشنی انجام میشه که انگار تا ابد وقت داری برای انجامشون. به این حس و حال اضافه کنید که به آدم زنگ بزنند و بگن امروز ساعت ۱۹:۳۰ اولین نوبت جلسه مشاوره هست. دست و دلت هیچ طوری به سمت کار نمیره، اصلا تمرکز نداری که بخواهی کار کنی. یک بازی لوس رو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 آبان 1397 09:46
خداوکیلی خدا را خوش نمی آید، شنبه باشد، بازی باشد، آدم سرکار باشد و با چهارتا سیبیل کلفت چانه بزند.
-
#نیما
جمعه 11 آبان 1397 11:20
سلام صبح پاییزیتون به خیر باشه الهی تو حال کرختی روزهای سخت کاری و غیر کاری که گذشت، کلی فیلم خوب و بد دیدم تو ۲۴ ساعت گذشته، برای کمک به چشمانم و کمی نظم دادن به ذهنم و البته کم کردن اعتراض همسفر به حال و روزی که ساختم به زور خودم را از روی مبل جدا کردم. دو ساعتی میشه که توی آشپزخونه خرد میکنم و سرخ میکنم و میپزم و...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 آبان 1397 23:58
سلام میگما اگر یک موقعی دید یک خانمی توی راه پله های خونه نشسته داره تو هوای سرد و داغون بستنی میخوره، گیج و ویج هم اطراف را نگاه میکنه، خیلی تعجب نکنید. ممکنه اون خانم روز سختی گذرونده باشه، بعد که کارش تموم شد، جسم و روح از برداشته شدن حجم روانی کارها هنگ کرده، با اینکه گلودرد داغون داشته، دلش بستنی خواسته، هرچقدر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 آبان 1397 20:21
سلام به روی ماهتون. شبتون به خیر باشه الهی. کمرنگی و بی رنگی این روزهای منو بگذارید به حساب روزگار قاطی پاتی. چندهفته ای آخر هفته آزاد نداشتم، این هفته را با هزار دوز و کلک و به جان خریدن غر غر مادرک که نمی آیی و کجایی خالی کردم، چشمتان روز بد نبیند، از چهارشنبه شب تا شنبه صبح از شدت سرماخوردگی از زیر پتو بیرون و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 مهر 1397 20:49
سلام پاییز باشد و هوا خنک باشد و خرمالو باشد و گاهی بوی باران بپیچد، آدم لحظه لحظه اش را میخواهد زندگی کند ، بی خیال روز و روزگاری که گاهی بد میتازد. * قرار است میزبان مهمانان عزیزی باشیم، برای ما که تنها اینجا زندگی میکنیم، آمدنشان خبر خوبیه، اما خیلی قشنگ برای فردا شبم تا ۹ شب جلسه گذاشتند، همسفر لطف کرده و مقدمات...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 مهر 1397 08:55
سلام، صبحتون به خیر باشه الهی هرچقدر هم که صبح شنبه با شلوغی و بدو بدوهای مخصوص به خودش شروع بشه، آدم میتونه یک فرصت کوتاه بیاد اینجا و از شادی خودش بگه، وقتی اولین بارون محشر پاییزی بارید( احتمالا باید اسیدی هم باشه). خلاصه که مبارکمون باشه این باریدن و انشالا که فقط برکت داشته باشه و خبری از خرابی و سیل و ویرانی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مهر 1397 23:28
سلام علیکم همگی احوالات شما؟ ما خوبیم . مشغول کشتی گرفتن با زندگی و بالا پایین رفتنهای آن هستیم. یک اتفاق خوب، شماها میدونستین شبها از یک کانال سریال روزی روزگاری پخش میشه؟ میدونستید تمام کودکیهای من با عشق به مرادبیگ و در حسرت ازدواج با اوگذشته؟ میدونستید چقدرررر دلم میخواست به جای معصومه بودم و مرادبیگ عاشقم میشد؟...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مهر 1397 22:43
هِلوووووووو اِوری بادی خوبین شماها؟ اینجانب هم به لطف پروردگار خوبم، میگذرد روزگارم. آقا چشمتون روز بد نبینه، امروز بساطی داشتیم ، آبرو ریزی شد در حد واویلا. یک خدماتی مریض احوال داریم که کلا حرف نمیزنه، بنده خدا آروم آروم کارشو میکنه و معمولا کاری به کار کسی نداره. امروز داشتم از بخش اداری میگذشتم صدام کرد. رفتم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 مهر 1397 15:32
سلام وسوسه نصب یک برنامه روی گوشیم باعث شد ،یکجورایی گوشی بیچاره بترکه و بره رو هوا. از شوک از دست دادن اطلاعاتم روی گوشی در حال سکته بودم و هوار هوار( به جای انجام دادت هرگونه اقدام موثر)، همسفر به دادم رسید. گوشی که روبراه شد، با یک بک گراند پاییزی فوق العاده بهم برگردوند. از دیشب تا حالا تو اوج خستگی و استرسهای...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 مهر 1397 13:54
سلام ظهر قشنگتون به خیر خوبین که انشالا؟ روزگار ما هم خوووووووب، سگ میزنه، گربه نازنین میرقصد، آنهم چه رقصی. جاتون خالی. نمیدونم فیلم آتش بس ۲ را دیده اید یا نه؟ بانوی نازنینی با عنوان نقره تو فیلم بود که ارادت زیادی به آقای خونه داشت و چشم دیدن بانوی خانه را نداشت. یک بانوی بسیار مسنی مدتیه که همسایه ما شده و دقیقا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 مهر 1397 12:40
سلام علیکم، ظهر قشنگتون به خیر جانم برایتان بگوید یکی از سوغاتیهایی که مادر از فرنگ آورده، یک بسته شوینده لباس است، تعجب نکنید، دقیقا شوینده لباس، تازه این مورد عجیبی نیستها، چیزهای عجیبتری هم هدیه گرفتم که در کنار عجیب بودنشان عجیب زندگی را برایم راحتتر کرده روز اول خیلی مشکوکانه به این بسته گوگولی نگاه کردم،آخه کی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 مهر 1397 13:31
سلام علیکم. ظهر زیبایتان به خیر اینجانب در ادامه استفاده از فرصتهای نبودن همسفر، اقدام به پخت حموص کردم، البته با توجه به فرایند تقریبا بدون پخت، نمیدونم اسمش پختن میشه یه نه، ولی به هر حال ساختمش و بسیااار دوستش داشتم. خوب البته اگر یک آشپز ماهر عرب هنرا بچشد، نمیدونم نظرش چیه ولی اینجانب دوستش داشتم فراوان. خوب من...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 مهر 1397 09:12
سلام صبح زیبا و خنک مهرماهتون به خیر و خوشی اینجانب به دلیل پوکیدن سیستمم، نزدیک به یک ساعته که علاف واحد IT شدم و همچنان بی سیستم مثل شیر بی یال هستم. پسره تنبل با خیال راحت اول رفته آروم آروم مشغول صبحانه شده و باعث شده من ساعت ۹ هنوز سیستم نداشته باشم. اوکی این از غر اول صبخی، خوبین شماها؟ من عالیم و از آنجا که به...