-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 اردیبهشت 1397 11:10
سلام شنبه زیبای اردیبهشتی به خیر و خوشی باشه انشالا برای همتون. نمیدونم برای شما هم اسمهایی وجود داره که خاص باشه و هرکسی که اون اسم را داشته باشه، تو ذهنتون هایلایت باشه؟ اسمهای زیادی تو ذهن من پررنگه و یکی از اونها اسم ناصر هست. هرجایی من این اسم را بشنوم قطعا سرم برمیگرده و هرکسی این اسم را داشته باشه یه جورایی خاص...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 اردیبهشت 1397 21:56
سلام خانه پدری هستم و از مادرک سراغ یکسری مدارک را میگیرم. آدرس که میدهد، میگوید کمد قهوه ای، اتاق برادرک. اتاقهای اینجا هنوز با نامهای قدیمش اسم برده میشود. اتاق کنکور مریم، اتاق برادرک، اتاق سرده. به این اسمها نخندید، داستانهایی دارد پشت سرشان. اتاق کنکور، صرفا چون من اولین کنکوری بودم، پسوند مریم را دارد، وگرنه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 اردیبهشت 1397 17:21
سلام نتیجه چهارشنبه قشنگی که تعطیله، شده یک حیات خلوت قشنگ و پر گل و گلدون. سه سال، دقیقا سه سال طول کشید تا تصمیمی که برای حیات خلوتمون داشتیم عملی کنیم. گلدونهامونو بردیم پیش باغبان مهربون که با حوصله جواب تمام سوالهای مشنگ منرا در مورد گل و گیاه که شکر خدا ذره ای هم در موردشون اطلاعات ندارم ، میداد و با خاک خوب و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 اردیبهشت 1397 13:02
سلام ظهر زیبا و بارونیتون به خیر وقت نهار و علی رغم اصرار دوستان که بیا بریم نهار امروز دیزی دارند و لازانیا، بر خودم غلبه کردم (۱)و در حال خوردن خیار و هویج پای سیستمم هستم و همینطوری هم گروه تلگرامی شکایت مشتری را میچرخم و عکسهای مورد شکایت را بالا پایین میکنم تا بتونم یک جوابی برای بیمارستان پیدا کنم و از مهلکه جان...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 اردیبهشت 1397 12:17
سلام ظهر شما به خیر خدا میدونه که برای یک آدم شکمو و چای پرست، هیچ چیزی دلچسبتر از یک شکلات خوشمزه و نازی نازی با یک لیوان چای وسط یک جلسه زشت نیست. خوش باشید.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اردیبهشت 1397 08:44
سلام صبح قشنگ بارونی و بهاریتون به خیر. عشق میکنید با این باران بهشتی؟ الهی که به اندازه قطره قطره هایی که میباره حس و حال خوب براتون پیش بیاد. امضا: یک عدد مریم که با خیال راحت امروز صبح کرم زده و الان باید بره پاک کنه بره سالن تولید، تازه لاک هم داره.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اردیبهشت 1397 23:08
سلام اولین شنبه شب اردیبهشتیتون به خیر باشه الهی. جانم برایتان بگوید که روزهای بهاری میگذرند و هرچقدر بتوانید تصور کنید ، خواب در چشمان من موج میزند و صبحها با هزار قربان صدقه و وعده وعید آخر هفته خودم را بیدار میکنم، البته هنوز اخر هفته خلوتی پیش نیامده که فرصت خوابیدن بلشد، همه امیدم به این هفته هست، انشالا که بشود....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 فروردین 1397 21:08
سلام به روی ماهتون شبتون خوش باشه الهی. یک عدد مریم منجمد و لوپرشر در خدمت شماست، اقا چند روزه فشار من به ۹ نمیرسه که نمیرسه، بیچاره شدم از حس سرگیجه. این از نق نق اول کار. با هوا کیف میکنید؟ یعنی میشه که تابستان دیرتر بیاد؟ میشه که باران بیشتر بیاد؟ میشه هرروز صبح با لرزش و سرما تا پای سرویس رفت؟ الهی که بشود،...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 فروردین 1397 23:58
سلام شبتون خوش باشه الهی هفته قبل که هنوز تو جو تعطیلات بودم و قرو فرهای مهمونی دادن، در اقدانی بس نابخردانه هوس دعوت کردن تعدادی از دوستان قدیم به سرم زد. میدونستم وقتم کمه ولی با وعده کم کم انجام دادن کارها در طول شبهای هفته به خودم دلداری دادم. جایتان نه چندان خالی ، از اول هفته تا فردا شب که چهارشنبه شب خواهد بود...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 فروردین 1397 22:15
سلام شبتون خوش باشه الهی جمعه شبی است امشب. با اجازه شما روز کاری تو خونه ما از فردا شروع میشه و حتما درک میکنید که چقدررررر شب باحالیه امشب. خواب نمونیم صلوات. آنقدر این چند وقت تا نیمه شب بیدار بودیم و نزدیک ظهر بیدار شدیم که خدا وکیلی هیچ جوری نمیتونم تصور کنم قراره فردا ۶ صبح بیدار بشیم. روزهای عید ما تقریبا تمام...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 فروردین 1397 07:45
سلام صبح زود زدیم به دل جاده، مادرک تماس گرفته بود که حتما بروی زیارت، نتونستم دروغ بگم بهش، گفتم مامان جان هرکاری میکنم راه دلم سمت اونجا نمیره. ناراحت شده و اصرار داره و من هم هی جوابهای خودمو میدم و توضیح میدم و ... دیشب رویا و کابوس داشتم با هم. حسهای خواب گاهی اونقدر اثر گذاره که دلت نمیخواد به هیچ کسی بگی و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 فروردین 1397 22:34
خدا وکیلی عاقبت شبی که یک طرف میزت یک جعبه نون خامه ای تپلی باشه و یک طرف دیگه میز یک جعبه باقلوای محشره نمیدونم کجایی باشه، چی میشه؟ خفه شدم، ترکیدم، فکر کنم همین امشب ده کیلو اضافه شدم . به هر ورودی دهانم التماس کردم بی خیال کالری شود و اصلا جذب زدنم نشود و بیشتر از این مرا شرمنده ورودیات بدنم نکند.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 فروردین 1397 21:01
سلام کلاه قرمزی دیدم، روحم جوان شد. کجا بودن اینگوگولیا ازشون خبری نبود؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 اسفند 1396 16:25
سلام دو سال قبل برای اولین بار تو این شهر با یک حال خیلی بد به آب بازی رفتم.آنثدر حال و احوالم بد بود که تو هر سقوط به جای جیغ زدن مثل مشنگها اشک میریختم. هرکسی میدید فکر میکرد از شدت ترس گریه میکنم. یک عالمه روز گذشت تا امسال، دوست داشتم اون خاطره بد و حال و احوال بدتر را عوض کنم. بلاخره فرصت شد و از همون سرسره سبز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 اسفند 1396 12:08
سلام اینجایی که من هستم از دیشب باران باریده، مثل خیلی جاهای دیگه که شماها هستین. تو هوای بارانی بیرون اومدم تا قدمی بزنم و حال و هوایم را زیر باران جلا بدم. چند لحظه ای هم میشه که به افق اینجا دارند اذان میگن با صدای زیبای اقایی که اسمش را فراموش کردم. از صبح تو مغازه ها و فروشگاهها دنبال چمنو میگردم با طرح صورتی و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 اسفند 1396 09:37
سلام صبح زیبای شنبه ایتون بخیر. تعطیلات من شروع شده و الان گیج و ویجم که ایا سال جدید شروع شده یا نه. حدیثی هست که میگوید هرموقع کارخونه تعطیل شد همون موقع سال جدید شروع میشه. یکی دوروزی هست که مهمان خانواده همسفر هستیم. همینجوری آب و هوای بین خودمون دوتایی ابری و رفد و برقی و ... بود. اینجا هم که کلا رفتیم رو مود...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 اسفند 1396 13:53
سلام روز آخر کار ، معمولا خیلی خاصه و هیجان انگیز. همه همکارها و مدیرها مهربون میشن و لبخند به لب ارزوهای خوب خوب میکنند. انجام کارها به شدت تق و لقه و عملا کاری انجام نمیشه. هوای این روز را دوست دارم. شب بدی گذروندم، خیلی بد. از صبح دارم سعی میکنم تلخی شب قبل را اروم اروم توی شبرینی امروز حل کنم شاید که پایم برای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 اسفند 1396 23:11
سلام نمیشه انتظار داشت که همه شب چهارشنبه سوری پست گل و بلبل و شادمانی بگذارند. گاهی میشه شبی مثل امشب مثل زهر باشه. قربون خدا برم تو این جهنم شهر حتی یک نفر اشنا هم نداری که بتونی بری در خونش را بزنی و بگی میشه امشب که انگار شب مرگمنه بیام تو خونه شما و تنهایی دق نکنم!!! . . . *الهی میشود سال بعد، اگر بودم اینقدر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 اسفند 1396 20:52
سلام جمعه شبتون خوش و خرم باشه الهی. کمرنگی اینجا را هم به لطف و بزرگواری خودتون ببخشید. روزهای اخر سال هست و حجم کارهای خونه و کارخونه که تمومی نداره. امروز را به دلیل اینکه اخرین جمعه سال هست که به همراه همسفر تو خونه خودمون هستیم ، جشن پایان سال برای هودمون گرفتیم و سال گذشتمون را حسابی بالا پایین کردیم. خدا را شکر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفند 1396 13:51
سلام ظهر زیبای اسفندماهتون بخیر. جایتتن خالی. در جریان نهارهای روزهای کاری من هستید دیگه؟ هویج و زیتون و پنیر و مغز و ... این غذا خوردن تا زمانیکه بوی غذای رستوران به مشامم نرسه خوبه و سخت نمیگذره ولی.... امروز شکنجه شدم. رستوران شرکت در کنار سبزی پلو و ماهی، کشک بادمجون و میرزا قاسمی درست کرده و بود و من مردم از بوی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 اسفند 1396 12:46
سلام اعتراف قشنگی نیست ولی بلاخره کاریه که انجام شده: در هفته گذشته آنقدر داده سازی کردم، آنقدر ستونهای اکسل و مینی تب را بالا پایین کردم و تغیرات به جهت افزایش کوفت و زهرمار دادم، که الان به تمام داده های دنیا شک دارم. یعنی دیگه تو عمرم غیر ممکنه که یک نمودار را باور کنم. انشالا که قبول حق و مدیریت باشد. پنجشنبه ای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 اسفند 1396 09:16
سلام صبح زیبای چهارشنبه اسفندانتون بخیر شما هم گاهی از این بدو بدوهای آخر سال و سرعت چرخش روزها تعجب میکنید و شاید هم جا بمونید؟ لامصب رو زگار من یکی که روی دور تند افتاده و هرچی خواهش میکنم کمی بایست گوش نمیدهد.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 اسفند 1396 22:20
سلام گوشی به دست و پتو به بغل و کتاب به کنار چسبیدم به شوفاژ . تلویزیون هم بدون صدا تو خونه روشنه و مثلا نورش تنهایی خونه را از یادم میبره. همسفر هنوز نپریده و پروازش تاخیر داره و میدونم تا بره و برگرده کلی روح و روانم چلانده میشه از استرس سقوطش. پروازش هم به حول و قوه الهی از داغانترین نوع موجود است.یک هفته تمام ناز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 اسفند 1396 09:43
سلام وسط هزارتا داده گیر افتادم، کلا نرمال نیستند . به هر زبانی باهاشون کشتی میگیرم نرمال نمیشن. از هیچ توزیعی هم پیروی نمیکنند. دو روزه که مغزمو سرویس کردند. لامصبا عجیب مثل خودم هستند.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اسفند 1396 00:34
سلام نیمه شبتون به خیر باشه الهی توی استخری که من میرم دو سه نفر خانم گوگولی به عنوان ناجی حضور دارند. همیشه خدا هر سه نفر در حال لرزیدن هستند و با پلیور و شلوار جین کنار استخر قدم میزنند و واقعا باورمنمیشه روزی روزگاری اگر مجبور شوند در آب بپرند، چطوری میخوان اینکار را انجام بدهند. هفته پیش که توی آب بودم، چند لحظه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 اسفند 1396 20:31
سلام بعد از یک هفته لگد پرانی روحی و روانی بلاخره توی سه شنبه تعطیل تونستم یک خرده افسار خودمو بکشم.آنقدر از خودم کار کشیدم که عملا حسی برای عصبانی نمونده. حالا در عوض یک خونه نیمه مرتب داریم.یک بخشی از خونه بسیار درست حسابی و آدم وارانه شده و یک بخشی هم همچین درهم و مریم وارانه است. تواین شلو غ پلوغی تصور کنید پیدا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 20:59
سلام ۲۴ ساعت گذشته یکی از عصبانیترین ساعتهای عمرم را گذروندم. هرچی تکنیک بلد بودم، هرچی آروم آروم شمردم، نفس عمیق کشیدم، مکان عامل عصبانیت را ترک کردم، فایده نداشت. چنان دور خوردم که هنوز دارم دور خودم میچرخم. مسخره هست ولی هست.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 بهمن 1396 10:54
سلام اگر حال و هوای شما هم مثل من با شنیدن صدای زند وکیل خوب میشه، اهنگ جدید باورم کن را گوش کنید، پرده های خونه را کنار بزنید و بوی نم هوا را نفس بکشید و تو صدای قشنگش غرق بشید. *کمرنگی این روزهای منرا بگذارید به حساب شلوغیهای آخر سال و کتاب جدیدم که ترجیحا به جای گوشی وقتهای ازادم را پر کرده .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 بهمن 1396 22:54
سلام بلاخره بعد از چند روز شلوغ، ارامش به خانه ام برگشته. یک سکوت فوق العاده تو گوشه گوشه خونه ام پیچیده و با قدرت سعی میکنه تمام جیغ و دادهای این چند روز را از گوشه گوشه ذهن من بکشه بیرون. احساس میکنم دیافراگمم پاره شده از بس که با پرش تپلکهای خواهرک برروی شکمم سورپرایز شدم. پرده های گوشم هم بنا به عادت خانواده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 بهمن 1396 13:43
سلام لانچ تایمتون بخیر باشه اگر بهتون بگم دوشنبه ممیزی دارم و اوضاع بده، نمیگید واااااای ولمون کن. تو هم شورش را درآوردی ، هروز هرروز مرخصی. بله، طبق ۱۲ ماه سال، بازهم ممیزی. خلاصه که به دلیل همیشه عقب بودن از کار، کلی برای روزهای در پیش رو برنامه ریختم، فردا که کارخونم. تمام فایلها و مدارکم را هم رو فلش ریختم برای...