سلام
توی ماشین و در راه کارخانه هستم. دلم پر میزنه برای نوشتن اینجا، توشتن از خستگیهام، درد و دل کردن واما یکجوری خسته و کم خواب وخسته هستم که روزها از آخرین گوشی دست گرفتنم میگذره.
دل درد عجیبی پیچیده توی وجودم، برای مرتبه سوم در دوماه گذشته پریود شدم و همین موضوع در کنار خستگی شدید جسمی و روانی،لهم کرده. حضورم در اینجا داره به دوماه میرسه و امان از این دوماه. تمان از آنچه بعدتر منتظرم هست ، امان از حس وحال مادری لز پشت گوشی، از نگاه خاموش همسفر وکلافگی و از بیچارگی خودم. یک روزی یکجایی حرف میزنم از آنچه این روزها گذشت ومیگذرد ولی تا اون روز...
امیدوارم زودتر برگردی به خونه، باور کن وقتی نیستی خونه ، براشون سخته... نیستی و جات کاملا محسوس خالیه ...
,ممنون، میدونم خیلی خیلی سخت هست و این سختی، حال روحی خودم و حس بدم به خودم را خیلی بدتر میکنه.
دلم پر میزنه برای بودن توی خانه و کنارشون بودن.
خسته نباشی
امیدوارم بگذره این روزای کاری و زودتر پیش خانوادت برگردی
ممنون از شما، انشالا که زودتر بگذره
سلام عزیزم
من اولین بار بود که روزی چند باز به صفحه تو سر میزدم و عجیب دلم پیشت بود که چرا نمینویسی
راه دیگه ای هم جز اینجا نداشتم
بابت پریود نگران نباش متخصص زنان به من گفت سالی دو سه باز تکرار پریود یا تاخیر برای هر زنی طبیعی هست
عزیزم میگذره میدونم فشار زیادی را متحمل هستی مخصوصا وقتی کسی که لازمه بگه نمبگه نگران نباش
سلام خورشید عزیز
شاید ده بار در ذهنم نوشتم و فرصت بازکردن صفحه نشد. دق کردم از فشار روح و جسمم و نداشتن گوش شنوا.
خوبی زندگی این هست که همه چیز میگذره.
میگذره :)
مثل همه زندگی