سلام
فردا شب برای چند روز کوتاه برمیگردم ایران، در حال بدو بدو هستم که کارهام به یک جایی برسه، تا حدالامکان تماسهای همکاران در طول این چهار روز حذف بشه.
همکار همراهم شدیدا از برگشت خوشحال هست و برنامه های لحظه لحظه این چند روز را اعلام میکنه، اینکار و اونکار و اونکار. احمقانه در دلم حسودی میکنم که ایکاش حتی در حد کلمه، همسفر ابراز خوشحالی کنه از برگشت من. صادقانه بگم دلم پر میزنه برای خواسته شدن حتی اگر ظاهری باشه و دروغی .
پسرک صرفا چند لحظه حاضر میشه بیاد پای گوشی، به شرطی که بدونه هدیه خریده شده، با تککلمه جوابم را میده و میدونم ناراحت هست از نبودنم.
دوستی در دنیای سوشال مدیا،تصویر هدیه روز مادرش را به اشتراک گذاشته بود، چند خطی از همسر و دخترش.او را به خاطر تمام نقشهایی که در زندگی داشت ستایش کرده بودند، همسر بودنش، مادر بودنش، خواهر بودنش، فرزند بودنش، همراه دردمندان بودنش و ...
خودم را که جایش گذاشتم ، حس کردم نوشته ها همه در موردم صادق هستند، فقط کمی در فعل تغییر لازم است، همه هست بودنها را به نیست تغییر دهم.
خسته هستم زیاد، چالش و فشار کاریم بالاست ، ذخیره درونی عاطفیم بسیار پایین و از تمام دنیا یک شانه میخواهم برای کمی تکیه دادن و یک دست برای همراهی.
نمیدونم روزهای قبل از پریود هستم، روزهای بعدش هستم، حال و احوالم به هم ریخته هست و کمی فقط کمی توجه میتونه بیاره منو توی مسیر درست اما...
فعلا
دنیا دنیای به دست آوردن ها در قیال از ذست دادن هاست
الویت آدم ها متفاوته
امید وارم به دست اوردن هان بچربه به از دست دادن هات
و خودت راضی باشی
دقیقا، دنیا دنیای هزینه هست. باید ببینی چی بدست میاری، چی از دست میدی
خدا را شمر برای چند روز استراحت و برگشتنت به خوبه
عاشق اون قسمت ادویه هات شدم تو پست قبلی فک میکنم تمام ادویه ها را باید تست کرد
ذخیره عاطفی من خیلی وقته تهی شده حتی دیگه دنبال شانه امن هم نمیگردم فقط دلم میخواد روزگار بگذره چون یه سری چیزا باید باشه نه اینکه بشه آرزو
خدا را شکر برای همه داشته ها و نداشته ها
ادویه ها قابل شما را نداره، اگر راهنمایی کنی میرسونم به دستت. با جادوی آشپزی شما، حتما فوق العاده میشه.
گاهی فکر میکنم ایکاش حال دلم با یک چیز خیلی گران خوب میشد، با یکچیز پیدا نشدنی،حداقل با خودم میگفتم در دسترس نیست، من درگیر کلمه هستم، درگیر کمی رفتار هستم، ظاهراً هرچیزی بی قیمت باشه، دست نیافتنی تر میشه
به به، به سلامتی ، یه آزمایشی رو روی بچه ها انجام داده بودن یه سری پسربچه و دختر بچه با مادرهاشون توی اتاق بودن بعد مادرها از اتاق میرفتن بیرون ، دخترها مدت طولانی تری گریه میکردن ، پسرها یه کم گریه میکردن بعد میرفتن سراغ اسباب بازی های اتاق ، موقع نتیجه گیری گفتن این ری اکشنیه که پسرها وقتی مرد هم میشن انجام میدن یعنی خودشون رو با یه چیزی سرگرم میکنن که اون غم رو تسکین بدن. گفتم که بگم فکر نکن دلتنگت نیستن بیشتر از همیشه دلتنگن و ۲۴ ساعت آخر، هر ساعتش یه روز طول میکشه ،( همسرم میرفت ماموریت دوست داشتم روز آخر بخوابم یهو بیدار شم ببینم اومده ) مریم جون همیشه برای اونی که

میمونه دلتنگی بیشتر از اونیه که رفته. خوشحالم که قرارِ به زودی پسر رو بچلونی، خوش باشید با هم
امیدوارم نبودنم، کمترین آسیب را به پسرم بزنه،میدونم هردو دلتنگ هستند، میدونم به هردو خیلی سخت گذشته .