سلام
فکر میکنم کلاس پنجم بودم که یک روز معلمم صدام کرد، تو بیا پای تابلو، خالخالی پشمی ، نفهمیدم منظورش چیه، بچه ها خندیدند، من شاگرد اول کلاس بودم، معمولا زیاد پای تخته میرفتم اما چرا گفت خالخالی پشمی؟
از مامانم پرسیدم یعنی چی، گفت منظورش احتمالا به کک مکهای صورتت بوده، توی آینه نگاه کردم، متوجه خالهای ریز قهوه ای شدم، تا اون روز حتی ندیده بودنشون.
نوجوان بودم، میخواستم ضدآفتاب بخرم، ضدآفتاب های رنگی را به خاطر حس سنگینی دوست نداشتم، بی رنگ میخواستم، فروشنده با ناز و ادا فرمود شما باید مدل رنگی ببری تا لکه ها پوشش داده بشه.
آرایشگر روز نامزدی چندبار تاکید کرد ، باید کرم مخصوصی استفاده کنم، تا کم مکها پوشش داده بشه.
خیلی وقتها علی رغم مهم نبودن موضوع برای خودم ,دیگران با تمام وجود خالهای قهوه ای روی صورتم را یادآوری میکردند.نمیدونم چرا اینقدر دغدغه بود برای همه.
سالهای اول ازدواج، یکبار خواستم اقدام کنم ببینم بدون اونها چطوری میشم، از دکتر پوست که مشاوره گرفتم، هزینه خیلی بالا بود، نتونستم بگذارم توی اولویت برنامه هام.
امشب،بعد از حدود سی سال که از کلام گهربار معلم پنجم دبستان میگذره ، بعد از سالها در آمد داشتن ، اولویت هزینه ام خودم شدم و برای برطرف کردنشون اقدام کردم. نمیدونم نتیجه چی میشه ، اما انگار یک بار چندساله را برداشتم.
سلام مریم جان
صورت من هم کک مکی هست خودم اصلا برام مهم نیست وحسشان نمیکنم ابرو های باریکی هم دارم خودم صورتم را دوست دارم ولی امان از مردم وراه کارهایی که ارائه میدهند.
اگر امکان دارد نتیجه برداشتن کک ومک را هم بنویس شاید من هم وسوسه شدم
سلام
الان خیلی زود هست برای نتیجه گیری، کاری که برای من انجام دادند، لیزر لکه هست.
خوبه که معلم بوده!
بله معلم بود و البته معلم مورد علاقم
چه معلم .... بوده .
متاسفانه یکی از خاطرات تلخ من، صحبت همین معلمی بود که اتفاقا خیلی دوستش داشتم