به لطف تعطیلیه آخر هفته و برای جبران تمام طول روز خوابیدن، دیشب تا نیمه شب قدم میزدیم، هوا عالی و خیابان خلوت و همه چیز امن و امان بود. حدود ساعت دو به خانه برمیگشتیم که بوی دود حس کردیم، نزدیکتر که شدیم، آتش و دود را دیدیم و شلوغیه خیابان و راه بندان ایجاد شده و گیر کردن ماشین آتش نشانی توی خیابان و ...
محل آتش سوزی خیلی به منزل ما نزدیک بود و وای از جیغ و فریادهایی که میشنیدیم، متاسفانه دود سدید به طبقات بالا رسیده بود و ماشین آتش نشانی هم نمیتونست از ورودیه. مجتمع وارد شود. خیلی طول کشید تا بتونند آدمهای گیر افتاده تو آتش را نجات بدهند.
*آپارتمان ما به لطف هدیه سازنده به آنها که مسئولن بدون داشتن سیستم اطفاء حریق تونسته پایان کار بگیره.
**آنقدر ماشین برای بررسی حادثه توقف کرده بود که آمبولانس و ماشین آتش نشانی به زحمت تونتست به محل حادثه برسه،
***گاهی دلم میخواد بگم، خدا لعنت کنه سازنده گوشیهای دوربیندار را، چطوری میشه گوشیت را به دست بگیری و از فریادها و کمک خواستنهای آدمهای گیر افتاده تو آتش فیلم بگیری.
این لبخند ملیحت منو کشته مادرررررر.
راستی اون پیغامی که با اسمی به خط میخی برات اومده مالهدمنه، خودش اسممو عو ض کرد.
زورفا... تو روحت صلوات
میبینی مریم بانو... این دوستان ما آن دوستان را از نزدیک ندیده اند که
والا من امیدوارم شما هم ندیده و نبینی عمو، جدا از شوخی، دیدنشون حداقل برای من تلخترین و سختترین ملاقات عمرم بوده،
در مورد صلوات برای روح افروز زیاد موافق تیستم با لانهپجگژینی و تخم جگذاری مرغ بیشتر مواققم.
عاقا غیبت از عموووووووووووووو....منم هستم
من هم هستم فقط میخواهی بریم خونه خودش غیبت کنیم بیشتر خوش میگذره.
دشمنت شرمنده
دیدی چیزخاصی نبود!
عمو بی خود شولوغش کرده!
اصلا چیز خاصی نبود، فقط عمو را میفرستاد نا کجا آباد.
امان از ملت ما
امان از این فرهنگِ بی فرهنگی
امان از بی فرهنگی.
ممنون برای کامنت و شرمنده برای کنجکاوی.