پشت سیستم نشستم ومشغول پر کردن یک دنیا فرم، صدای دینگ دیگ تبلت میگه یک ایمیل دارم، به هوای ایمیل دکتر با اخم سراغش میرم و بازش میکنم
ایمیل از دخترکی است که از اولین حقوقی که گرفتم همراه من است، هر چند ماه نامه ای، عکسی، کارنامه به همراه نقاشی برای من از طریق بنیاد میفرستد، راستش را بگویم اینکارشان را دوست ندارم، از فکر اینکه لحظه ای دخترک فکر کند مجبور به کشیدن نقاشی است و یا از اینکه در نامه اش منرا کوه میخواند و هی به او دیکته میکنند که باید مثلا قدردان من باشد، حالت تهوع میگیرم، بارها درخواست کرده ام اما گوش نمیدهند و میگویند روال کارشان همین است و من باید در جریان روند درس خواندنش قرار بگیرم.امروز برایم دعا کرده بود، برای بودنم، برای سایه بالا سربودنم، هم برای او و هم برای بچه هایم.هی زل میزنم به این واژه بچه هایتان و هی تمام میشوم.پایینتر هم که می آیم برایم نقاشی گذاشته، هم خودش هست و هم بچه هایم.
دخترک نازنین ، ایکاش که هیچوقت نفهمد که چه پوشالی را کوه خطاب کرده، سایه بالاسر خطاب کرده و چه زلزله ای توی دل همیشه آماده به لرزیدن من راه انداخته با یک کلمه چند حرفیه بچه هایتان.
*خیلی خوب گفته آنکه گفته سرکار، ایمیل شخصی را چک نکنید، به غلط کردن می افتین.
بی خیال.
من نیز دریافت میکنم
عمو گزارش دهیشون خوبه، اما این نامه دهی و ابراز تشکر بچه ها آزار دهنده هست
عزیز دلم
بچه ها هیچ وقت دروغ نمیگن
نه واسه حال ، نه آینده
عزیزم به پاکی و معصومیت بچه ها ایمان دارم اما گاهی ته دلم از سوء استقاده هایی که میشن و جاهایی که میشن ابزار دست بزرگترهایی که برای منافعشون هرکاری میکنند هم میترسم.
مریممممم سلااام
هورررا ذوق کردممم.دوباره مینویسییی
سلام دختر اصفهانیه من، خوبی تو؟میبینی چطور بی جا و مکان شدیم؟ انشالا خونه های جدید پر باشه از اتفاقهای خوب.
آخی طفلیا رو مجبور میکنن ک قدردانی کنن؟؟؟اصن قدردانی کنن ک چی بشه مگه واسه قدردانی کردن آدم ب اون طفل معصوما کمک میکنه...
نه، این حسه منه از نوشته های اونها، نمیدونم بنیاد چی از اونها میخواد، اینها که گفتم فقط نگرانیه خودم بود.
مرسی مریم جون که پا به پای من خندیدی
بچه تو وب عموووووووووووو...کولاک کردن...خیلی باحالان
والا پا به پای تو خنده که چه عرض کنم، تمام اون مراحل دل درد گرفتن از خنده و پخش دیوار شدن و انفجار را هم همراهت بودم، خیلی خوب امروز، خیلی، مرسی که غصه دار شدی و عمو فهمید و اومد لبخند راه بندازه، کار به قهقهه رسید.