مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

روز خوبم

سلام


*یک کلاس شرکت کردم که حدود یک سال طول میکشه، بعضی از جلسه هاش یک جوری حالم را خوب میکنه که تاسف میخورم چرا زودتر این کلاس را شرکت نکردم، بسیار زمان لذت بخشی میشه برام. 

*این مملکتی که الان مهمانش هستم فوق العاده است، جمع کامل اضداد، به معنی واقعی مدل به مدل آدم با اعتقاد جورواجور کناز هم از زندگی لذت میبرن.

*از لذت‌های کشف شده در این مملکت، انواع فلفل‌های فوق العاده کنار غذا هست، چقدر این فلفل‌ها تند و فوق العاده هستند.

*فرصتی پیش اومد، از پشت صفحه گوشی با همسفر طولانی صحبت کردیم،  دلم تنگ شده بود برای شنیده شدن و شنیدن. دلم تنگ شده برای خودش اساسی.

*یک پدرانی میبینم از همسفر، دلم میخواهد قربان قد و بالایش بروم، هرچقدر در ابراز احساسات لنگ میزند، در پدرانه بودن فوق العاده است، می‌توانم او را به عنوان یک الگوی همه چیز تمام پدر بودم جار بزنم.

نظرات 2 + ارسال نظر
خرسی دوشنبه 5 شهریور 1403 ساعت 16:52

سلام
من مخاطب جدیدم!
چه جور کلاسی؟ من یه کلاس ارتباطات میرفتم خیلی خوب بود ولی نتونستم بیشتر از هفت ماهشو برم دیگه برگزار نکرد.
کل نوشته هاتو خوندم از بلاگفا تا اینجا!
تو نوشته هات تونستم خودم رو ببینم، دوس داشتم یه متن بنویسم و برداشتم و تحلیلی که از این نوشته ها به دست آوردم را بنویسم اما ترسیدم نوشتن درباره یه نفر دیگه کار مودبانه ای نباشه و ناراحت بشی. روزهای شاد و غمگین و بالا پایین های زندگی همه در نوشته هات خیلی جالب به تصویر کشیده شده و بعضا خیلی عجیب و غیرقابل باور!
راستی یه سوال که همه ش گوشه ذهنم بود:
الان که خدارا شکر خارجه هستی و انشالله که خوش بگذره بهت،
اما آیا VR میتونه باعث بشه که نیاز به حضور فیزیکی تو کارخونه نداشته باشی و از یه دفتر تو سطح شهر کار کنی که روزی دو‌سه ساعت زمان رفت و آمد برات سیو بشه؟

سلام مخاطب جدید
کلاس mba میرم، با توجه به سوابق کاریم، اکثر موضوعاتش برای من جدید هست.
خوش اومدین به خونه من، چه خوب که حوصله داشتین این همه سال را بخونید، قطعا اگر خودم هم برگردم ، خیلی نوشته ها منرا سورپرایز میکنه.
برای نوشتن راحت باشید، نظر شما، نظر شماست . من مدتهاست تلاش می‌کنم نظر دیگران اذیتم نکنه.
نیاز کامل به حضور فیزیکی در کارخانه هست .

زری.. پنج‌شنبه 25 مرداد 1403 ساعت 17:40 http://maneveshteh.blog.ir

چقدر همسفر شبیه شوهر من است، در پدر بودن عااااالی ولی در شوهر بودن هعی :) اما خب بخشی از ما مادر بودنمان هست که وقتی آنها پدر خوبی باشند انگار حال زن بودن ما هم بهتر میشود.

ظاهرا آقایان خیلی شبیه هم هستند.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.