سلام
شب فوق العاده پاییزیتون بخیر باشه.
پسرکم اسباب بازی میخواست، هیچکدام از اسباب بازیهای مورد علاقه وپیشنهاد من را قبول نکرد، خیلی هاشون قیمت بالای داشتند اما چون بعد از مدتها قرار بود یک انتخاب داشته باشه ، با قیمتش هم کنار اومده بودم، اما هر اصراری کردم و تلاشی کردم نخواست که نخواست . توی عبور از یک مرکز خرید، کنار پله برقی، از این فروشنده های میانی سالنکه بدون مغازه هستند یکچیزهای رنگی رنگی داشت، شبیه النگوی هندی، یک چیزی مثل فنر اما پلاستیکی و رنگی رنگی(اسمش را نمیدونم). پسرکم یک دل نه صد دل عاشق شد وخواستش، قیمتش ۵۵۰۰۰تومان بود(سه صفر), هرچی گفتم مامان یکچیز دیگه، ال بلا همین النگوی هندی را خواست. از دیروز تا الان شاید یکمیلیون بازی با این فنر رنگی داشته، مدل به مدل بازیهای بامزه، شادی پسرم خیلی ارزانتر از تصویرم بود و هست.
اسباب بازی مورد علاقه من یک ماشین آتش نشانی کنترلی خیلی ناز نازی بود ، پسرکم خیلی سلیقه اش یکجور دیگه هست
النگو رو بذار سر پله و ببینید چه بامزه خودش میاد پایین
ممنون از پیشنهادتون
ای جانم به سادگی بچه ها
(ویرگول مادی گرا
)
ولی خدایی اونی که خودت انتخاب کرده بودی بهتر بود
ولی حقیقتا فقط فقط خوشحالی فسقلی هاست که اهمیت داره
خودم عاشق یک ماشین آتش نشانی کنترل دار پرسرو صدا شدم ، پدر و پسر هردو تبانی کردند برای اون رنگی رنگی البته هرکدام با نیات متفاوت
دنیای بچه ها خیلی عجیب و فوالعاده دوست داشتنیه
دقیقا، خاصترین حال جهان را دارند
بهش میگن اسلینکی. دیروز 4 نفر از بچه های محلمون دنبال یکیشون کرده بودند که اسلینکی داشت، میخواستند باهاش بازی کنند
ممنون از توضیحتون، عجب اسمس داشت. اسباب بازی بامزه ای هست، خیلی میشه روش مانور داد و بچه ها سرگرم میشن