سلام
یک تکه از مکالمه من و همکارم را ملاحظه بفرمایید:
همکار: دیروز دیدمت، خواهرزادت که نبود توی بغلت، بچه خودت بود آره، چطوری آخه، مگه میشه، تو که همیشه بودی؟
من: پسر خودم هست بله، همیشه بودم، بله.
همکار: وااااای، نکنه پرورشگاهیه، الهی بمیرم، بچه را آوردی آره؟ الهی الهی، طفلک معصوم
من: پسرم طفلک معصوم نیست، قسمت این بوده اون و ما اینطوری خانواده بشیم
همکار هنوز توی حالت بهت و شوک و غم: خدا لعنتشون کنه، آخه چطوری دلشون میاد، اینکه خیلی کوچولهه، مادرشو دیدی، اگر دیدیش تف بنداز تو صورتش
من: ندیدمشون، خیلی هم ازش ممنونم این هدیه را به من داده
همکار: چقدر ثواب کردی، خدا خیرت بده، دنیا و آخرتت نورانی شد
من با عجله برای جواب دادن: ثواب نکردم، دنبال ثواب نبودم، دنبال حال خوب خودمان بودیم
همکار: نه ، تو خیلی متواضعی
و مکالمه ادامه دارد و ادامه دارد و درد ادامه دارد و ادامه دارد.
کلمات گاهی درد دارند، انگار یک سیلی محکم، انگار یک خنجری که تو عمیقترین گوشه های قلبت میشینه.
با خودم فکر میکنم چندتا از کلماتی که از دهن خودم خارج میشه، تو ذهن خودم عادی و معمولیه اما اونطرف ویران میکنه، چندتا کلمه مثل نارنجک به روح شنونده پرتاب کردم و اصلا نفهمیدم.
به خودم میگم، سنجیده تر بگم، بیشتر فکر کنم و بگم و بیشتر قوی بشم، خودم، خانواده کوچک سه نفره ام، قویتر بشیم، اینقدر زود رخم نبینم، کلمه هست، آدمها هستند، تلخیها هستند، ما قوبتر بشیم.
قدم نو رسیده مبارک مریم جان. خیلی وقت است که می خوانمت. خیلی خوشحالم که بهترین پسر دنیا نصیبت شد. با هم خوش باشید و گوشت را به حرف مردم ببند. هر کاری بکنی حرفشان را می زنند.


ممنون از لطف شما الهام عزیز
مهارت بستن گوش مهارت خوبیه که امیدوارم بلاخره یاد بگیرم
حال دلت خوب میشه.خودتون هم محکم میشید.
انشالا، ممنون
خیلی خوب جواب دادی عزیزم
واقعا بعضی وقتا به اسم هم صحبتی چه حرفایی زده میشه وبه عمقش فکر نمیشه
کاش همه مون یه کم بیشتر فکر کنیم به طرف مقابل که فقط شنونده نیست داریم درباره یه زندگی حرف میزنیم
همین که حال خودت وهمسرت خوبه کافیه امیدوارم کنارت خوشبخت ترین باشه این پسر وروجکت
جواب دادنها مهمنیست، فقط و فقط از خودمون باید شروع کنیم.
سلام تو بهترین مادر دنیایی مرمری
حال دلتون همیشه خوش باشه
سلام. ممنون . شما خودتون مادر نمونه ای