سلام
ظهر زیبا و بارونیتون به خیر
وقت نهار و علی رغم اصرار دوستان که بیا بریم نهار امروز دیزی دارند و لازانیا، بر خودم غلبه کردم (۱)و در حال خوردن خیار و هویج پای سیستمم هستم و همینطوری هم گروه تلگرامی شکایت مشتری را میچرخم و عکسهای مورد شکایت را بالا پایین میکنم تا بتونم یک جوابی برای بیمارستان پیدا کنم و از مهلکه جان سالم به در ببرم، یک دفعه به خودم اومدم و میبینم عجب پوست کلفت چقری شدم، نهار میخورم با چاشنی تصاویر خون آلود، آخه این بود هدف از زندگیم؟
(۱) دلیل همراهی نکردن با دوستان مناعت طبعم نیست. صبح همینها اغفالم کردند و با بهانه دو لقمه املت، یکی از چربترین املتهای عمرم را به خوردم دادند و کیف کردم و البته با این حجم ورود روغن کل سیستمم هنگیده، طاقت یک شوک جدید تو یک روز را ندارم.