مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

جمعه بیمارستانی

سلام

کله سحر با چند محصول توی کوله پشتی راه افتادم سمت قسمت آسیایی،  همراه با همکار مصری ساکن استامبول،  ذهنم خواب و خسته هست و مکالمه فارسی هم سخته چه برسه انگلیسی، اون هم با موضوعات چالشی و سخت. چشمم که به پل دوم و متظره فوق العاده روی بسفر میخوره، تمام حال خوب دنیا سرازیر میشه توی قلبم.دلم میخواد از ماشین پیاده بشم و خیره بشم به منظره بالای پل ، سنگینی کوله، سنگینی کار امروز را یادم میاره،گیج وویج توی ترافیک سنگین کرتکویی میرسیم،  استرسم برای جواب غیر قابل محصول زیاد هست و البته عدم توانایی پرسنل جوان و خوشگل اینجا به گفتگوی انگلیسی اعصابم را خرد میکنه، همکار مصری وقت سفارت داره، تا ساعت سه باید اینجا تنها بمونم، مریضهای دیالیزی کم جان و بی رمق جلوی چشمم دراز کشیدند و حتی امکانات ایران برای شروع یک سلام و علیک گرم هم ندارم، یک مرحبا با صدای آهسته میگم و البته که حتی یک کلمه هم از ادامه صحبت آنها را نمیفهمم. در دلم اضطراب موج میزنه و صحبت همکار ایرانی توی گوشم میاد که خرابکاری ایران کافی نبود، حالا باید بین المللی گند بزنیم. 

از دلم میگذره که خدایا، خودت به خیر بگذران. یک کتاب کوچولو اوردم، توی فرصت طولانی انتظار ورق بزنم،  پسرک کوچولو راذامروژ صبح دیدم و دلم تنگ تر شده، انشالا هفته دیگه میان، دلم بغلش را میخواد و البته بغل همسفر اگر افتخار بدهد. و البته حیاط خونه در از ریحان و فلفل را. و البته آفتابگردان قد کشیده و خیارهای کوچولو را. 

ماندنم در ترکیه احتمالا طولانی‌تر شود و از اونجاییکه مهلت سه ماهه مجوز حضور تمام شده، درگیر کارهای سفارشم و کی جرئت داره این گفتگو را با همسفر باز کنه؟

به همکارانم گفتم اگر جواب ارزیابی خوب نباشه،  خودم را یه یک مرگ با شکوه با پرتاب از روی پل دعوت میکنم، اگر هم خوب بود، خبرش را اینجا می‌گویم.

9:52, خوابم گرفته، دلم دراز کشیدن میخواد توی هوای خنک اینجا.  چرا پرستارهای اینجا، اینقدر دمپایی های خوشگل پوشیدن؟آدم دلش میخواد.

14:11 فعلا گروه اول محصولات تست شدند و جواب خوب بود، مردم از شدت استرس.


نظرات 5 + ارسال نظر
پشمک سه‌شنبه 19 تیر 1403 ساعت 15:52 https://pashmaks-diary.blogsky.com

ایشالا که خبرای خوب خوب بشنویمم

انشالا

زری.. دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 21:58 http://maneveshteh.blog.ir

از وبلاگ نگار، زن خوشبخت باهات آشنا شدم.
یکسری پست ها را صبح خوندم برای اینکه بعدا بیام بخونمت تو پیوندهای وبلاگم لینکت کردم.
امیدوارم کارها خوب پیش بره.

سلام خیلی خوش اومدین، ممنون از شما

Negar دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 02:18 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

خوب خیالم راحت شد. بسلامتی.
چقدر قشنگ می نویسی.

نسیم شنبه 16 تیر 1403 ساعت 11:25

موفق باشی و سلامت ماری جون

ممنون ، انشالا

سارا شنبه 16 تیر 1403 ساعت 09:28

خداروشکر....منتظر خبرهای خوبتون هستم

قربان شما، انشالا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.