سلام علیکم همگی
احوالات شما؟
ما خوبیم . مشغول کشتی گرفتن با زندگی و بالا پایین رفتنهای آن هستیم. یک اتفاق خوب، شماها میدونستین شبها از یک کانال سریال روزی روزگاری پخش میشه؟ میدونستید تمام کودکیهای من با عشق به مرادبیگ و در حسرت ازدواج با اوگذشته؟ میدونستید چقدرررر دلم میخواست به جای معصومه بودم و مرادبیگ عاشقم میشد؟ خلاصه که هورااااا، دیشب در عالم خواب و بیدار و بالا پایین کردن کنترل تلویزیون، چشمم به جمال مرادبیگ جان روشن شد جیغ و هورای خوابالودی کشیدم.
خوب دیگه، خوابم پرید. برم سراغ کارهای تمام نشدنی، فعلا، بای بای
وای منم عاشق مرادبیگ بودم اصلا به خاطر همین نقش خیلی از خدابیامرز خسرو شکیبائی خوشم میومد اصلا اسم این سریال منو میبره تو بچگی و اون حسهای کودکی
خدا بیامرز، دل همه را برده. ابهتی داشت نقشش.
چه اعتراف جالب و بامزه و البته دور از ذهنی!...