مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

وقتی میخواهی سرعت گذشت زمان را ببینی کافیه ببینی اون زمان که این اتفاق افتاد کیا بودند، کیا تبودند، تو کجا بودی، زندگیت چطور بود؟

خرداد ۸۸ در مشهد زندگی میکردم، زندگی با همسفر روال دیگری داشت،  هنوز جواب کنکور ارشد نیامده بود، همسفر اصلا  قصد نداشت بار دیگر شانسش را برای پذیرش  دکتری امتحان کند، بهار به دنیا نیامده بود، من در عالم بی خبری از آینده، دنیا دنیا کتاب میخریدم برای کودک آینده ام، شوهرخاله زنده بود، خیلی از دوستانم ایران بودند، دوست جانی در کار نبود،برادرک ایران بود، ۹ سال گذشته، تمام دنیایم زیرو رو شده اما انگار همین دیروز بود این خرداد تلخ ۸۸. هنوز غمگین میشم، هنوز پر از ناامیدی میشم، هنوز حتی خیلی لوسانه گریه ام میگیرد از تلخی روزهایی که گذشت، هنوز ...

بی خیال

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.