مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

صبح زیبای شنبه ایتون بخیر. تعطیلات من شروع شده و الان گیج و ویجم که ایا سال جدید شروع شده یا نه.  حدیثی هست که میگوید هرموقع کارخونه تعطیل شد همون موقع سال جدید شروع میشه.

یکی دوروزی هست که مهمان خانواده همسفر هستیم. همینجوری آب و هوای بین خودمون دوتایی ابری و رفد و برقی و ... بود. اینجا هم که کلا رفتیم رو مود سکوت. یک حالت رفتاری توی مریم تعریف شده که به محض ورود به این شهر و خانواده دکمه سایلنت را میزنه و کلا سکوت رفتاری کلامی برقرار میشه. راستش امکان حرف زدن هست اما به طرز عجیب و غریبی کلامم تیغ دار و نیش دار میشه و همان بهتر که هیجی گفته نشه. اعتراف خوبی نیست اما پنهانکاری که نداریم. مادر همسفر بسیار قربان صدقه پسرانش میرود، بسیار ها،مثل خیلی مادرهای دیگه. تکه کلامش هم پسرم، بچم، نفسم، زندگیم و کلی صفات با ضمائر ملکی اول شخص دیگه هست. هر طرفی هم که بچرخد ترجمه ای از این جمله را میگوید که مادر که نیستی، مادر ال است و بل است و کوفت و مرض هست و ... این طرف هم عروسی را ببینید که تمام رویاهای زنانه و مادرانه اش به لطف کم مادریهای همین مادر در کودکی همسرش دود شده و به باد رفته و چه جانی میکند این عروس تا جلوی زبانش را بگیرد و هوار نکشد که نمیشد کمی از مادریهای الانتان را در کودکی مصرف میکردید و کمی مادرانه تر بودید و ...

تلخی روح و روان  من را در این روزهای پر رنگ و بهاری را بگذارید به حساب حال و هوای برزخی که حالیش نیست با تغییر فصلها هماهنگ باشد. راستش توی عالم واقعیت فشار زیادی تحمل میکنم که حال بدم درونم بماند، اینجا دیگه حس و حال نمایش ندارم.

*همسفر آدم کم حرفی است. مثل خیلی آقایون دیگه در زمینه حرفهای احساساتی و رمانتیک خیلی کم حرفتر. اما به طرز عجیب و غریبی قدرت داره تو گفتن جملاتی که تا سالها ته دل من را میسوزونه. تعداد این جمله هاش به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسه اما وسعت تخریبش همچین قوی بوده که راستش بعد از سالها هنوز حس میکنم کمر احساسم زیر فشارش راست نشده. الان چند روزه که گیج میزنم زیر بار آخرین جمله که گفته. حس میکنم دنیا محکم زده توی صورتم و میگه حواست را جمع کن. ببین کجایی و به کجا قراره برسی.

نظرات 5 + ارسال نظر
پویا پنج‌شنبه 2 فروردین 1397 ساعت 08:42

راجع به پاراگراف آخر: شایدم زیادی عاقل هستند؟!
ولی جدای از شوخی، این موجودات عاقل ولی غافل خیلی ساده هستند.....

والا چی بگم؟
سال جدیدتون مبارک

پویا سه‌شنبه 29 اسفند 1396 ساعت 09:18

سلام با آرزوی بهترینها واستون در سال جدید
- چه خوب که اینجا راحت ذهنت رو خالی میکنی و از دغدغه هات مینویسی.
- یادم به گذشته های نسبتا دور که میوفته تحسینتون میکنم. (چون خواننده قدیمیتون هستم بدلیل نکته برجسته شخصیتی که دارین اینو گفتم! ...)
- راجع به پاراگراف آخرتون: هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا بعضی از آقایون غافل میشن از این معامله پرسود برد- برد؟!

سلام. ممنون از ارزوی خوبتون. انشالا روزهای جدید برای شما و خانواده محترمت هم‌پر باشه از اتفاقهای خوب و البته سلامتی.
راجع به پاراگراف آخر: آقایان کلا غافل هستند.

مری یکشنبه 27 اسفند 1396 ساعت 01:14

سلام
چه جالب مشکل بچه دار نشدن شما هم مثل منه وجالب اینجاست که شماهم مثل من که پانزده ساله ..هنوز پدرو مادر همسرتونم در جریان نیستن وفکر می کنن چقدر بزرگوارن که بچه دار نشدن شما رو تحمل می کنن...
خیلی سخته..یادتونه من یبار دیگه براتون پیام گذاشتم.. منم خودم رو تو کار غرق کردم مثل شما.. ولی فایده نداره.. برای من که نداشت . بدتر فرسوده ام کرد....

مری‌جان دیگرانی که میخواهند ذهن و روان تو و منرا ازار دهند، دسته جمعی با هم بروند ته جهنم. من و تو مواظب حال دلمان باشیم. فرسوده نباش دخترجانم

فاطمه شنبه 26 اسفند 1396 ساعت 14:56

سلام
مریم جان مادر شوهرم منم این مدلیه دقیقاً جملاتی میگه که ادم آتش میگیره
پیش مشاور که رفتم گفت ارتباطت را محدود کن ولی مگه میشه برای عید یه سر نریم ، اونا شهری دیگه زندگی میکنند و این یک هفته اول عید، جونم میاد تو دهنم و با موهای سیخ شده از بس عصبانی هستم برمی گردیم خونه
این هم هست شروع هر ساله ما

سلام. انشالا که سال خوبی داشته باشید و بدون حاشیه.

samira شنبه 26 اسفند 1396 ساعت 13:18 http://sama92.blogfa.com

عجیب حرف هات رو در بند آخرنوشته ات درک می کنم
این حرفم همدردی با تونیست
این شباهت حال این روزای من وحرف هایی که گفته شدن وفراموش نمیشن
خیلی دلم می خواست یه انرژی مثبت داشتم وبه طرفت روونه می کردم ولی افسوس که خودم داغون ترم داغون تر از همیشه

داغون نباش سمیرا. معمولا همه تجربه شنیدن حرفهای دوست نداشتنی را داریم. برای همین حال همدیگرو خوب میفهمیم. اما داغون نباش. روزهای این مدلی هم خیلی زود میگذره.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.