مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

شبتون خوش باشه الهی

اینجانب هم‌ با وجود اینکه هنوز آثار برف نوردی در تعطیلات اجباری در بدنم هست و به هرطرف میچرخم، طرف دیگری دردناک میشود، خوبم و خدا را شکر. جدی جدی امروز سرکار رفتن عذاب الیمی بود، مصداق بارز شب شراب نیرزد به بامداد خمار، خدا وکیلی بعد از دو روز برفی و خوابیدن طولانی و مدل به مدل فیلم دیدن و خودکشی با چای و قهوه، ادم چطوری ۶ صبح پاشه بره وسط بیابان، اونهم با این اوضاع خراب جاده.

*بسیار از دست جشنواره فجر عصبانیم، بسیارها، بسیار. امسال به شکل ناجوانمردانه ای جشنواره به کرج نیامد و به دلایل بسیار مزخرف و البته منطقی، امکان تهران رفتن برای چندین شب پیوسته ندارم.به دلیل شهرستان بودن کرج، گفتند فقط ۶ فیلم میفرستیم. اینجا هم قهر کردند و اینجانب شبهای بلند بهمن را بدون جشنواره خواهم گذراند. تازه به همه اینها ماموریت همسفر را هم اضافه کنید که انقدر کنسل شد و عقب افتاد تا بلاخره رسید به این‌چند روز و دلیل قطعی شد برای نخریدن بلیطهای تهران. ای آنها که برای دیدن فیلمها میروید، خوش بگذرد، جای من هم‌انها که دوستشان دارم ببینید لطفا.

*نمیدانم کی بود که فعل غلط کردم را آفرید، هرکه بود، بوسه بر دهانش.‌این روزها هرچقدر غلط کردم را صرف کنم، کم است. همچین ذهن و روان و جانم مشت و مال داده شده و جانم در آمده که احساس میکنم جدی جدی راند آخر است.

شبتون خوش باشه و روزگارتون خوشتر

نظرات 1 + ارسال نظر
samira چهارشنبه 11 بهمن 1396 ساعت 11:52 http://sama92.blogfa.com

نمی دونم چرا از این همه حرفی که زدی من فقط قسمت کرج بودنت برام پررنگ بود وذوق کردم که همشهری هستیم تا به حال فکر می کردم تهران زندگی می کنی

سلام.‌من چند سالی هست که در کرج ساکن شدم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.