سلام
ظهر شنبه قشنگتون بخیر باشه. شنبه من که همچین قشنگ شده، از شدت قشنگی نفسم را بریده. نمیدونم محل کار شما هم اینجوریه؟؟؟؟ چرا شنبه ها از در و دیوار میباره آخه؟ البته وضعیت یکشنبه و ادامه روزها همینجوریه، ولی احساس میکنم شدت تخریب روح و روان توی شنبه ها بیشتر میشه، نمیدونم اثرات مستی تعطیلات قبلشه یا چیز دیگه که اینجوری میشه. من دقیقا هرشنبه به ذکر( من حتمااستعفا میدم) میرسم و البته که این ذکر هنوز در مرحله گفتاری مونده و به عمل نرسیده.
موقع نهار هست و ظرف نهار سبزیجاتی من روی میزه. یک عالمه هم مدرک و کاغذهای جورواجور دوروبرم روی میزه. جایتان خالی که حتی دستهایم را نشستم و همه امیدم به چنگال توی ظرفه که انشالا آلودگیهای مدل به مدل را به خورد من ندهد.
مدیرجانم از کنار میزم رد شد و نگاهی انداخت. با تصور اینکه الان میپرسد چرا رستوران نمیری و چرا گیاه خواری میکنی، جوابی توی ذهنم اماده کردم اما خوب طبق معمول تصور من اشتباه بود. مدیر جانم تذکر دادند، که ای مریم عزیز دل، حواست به مدارک و مستنداتت باشه، خراب نشوند