مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

خسته نباشید از بدو بدوهای زندگی

من توی کارخونه  با تیپهای مختلف و آدمهای جورواجوری طرف هستم، کارم هم به خیلی از واحدها گره میخوره و خلاصه از صبح تا شب مشغول کشتی گرفتن روحی و جسمی با مدل به مدل آدم جورواجور هستم. با خیلیها کلنجار میرم و هیچ کسی مثل آقایان آچار به دست واحد فنی پوست منرا غلفتی نکنده اند. یعنی بدقول، اعصاب خورد کن تار از خودشون فقط خودشون هستند و خودشون. هربار کاری باهاشون داشتم، دونه دونه موهای روی سرم سیخ سیخ شده.امروز هم جایتان نه چندان خالی، اوضاعی داشتم و دارم.

راستی ، بفرمایید نهار، هویج و کرفس و یک عالمه علف دیگه

نظرات 2 + ارسال نظر
yallda چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت 20:17 http://yaldayeshab.blogsky.com

سلااااااااااااااااام مریم من دوباره اومدم دلم دلم برات خیلی تنگ شده..خوبی اوضاعه زندگی رو به رواله؟؟؟؟

سلام عزیزم. خوش اومدی دوباره. من هم دلتنگ شدم. نبودیاااااا. اوضاع خوبه، میگذره.
تو خوبی؟ همسر گلت؟ پسر ماهت؟

فاطمه چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت 13:37

مریم جان میشه یه ذره از تیپ لباسیت و اینکه چاقی ولاغری ،سفیدی یا سبزه بگی
دوست دارم بدونم

دلبندم شما هرطور دوست داری تصور کن.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.