مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

برای مرتبه نمیدانم چند هزارم فیلم عروسی برادرک را نگاه میکنیم. صحنه رق.ص دو نفره شان و عجیب همه با هم یاد اولین رق.ص برادرک می افتیم. مراسمی برای خواهرک‌بود و برادرک دبیرستانی، شلنگ و تخته ای می انداخت به مشرق و مغرب و تحت عنوان برادر عروس نمایش داشت. آن شلنگ و تخته ها کجا و این ریتم هماهنگ دونفره و چرخشهای عاشقانه کجا.یک جور ناجوری دلتنگشان هستیم و نشسته ایم همه خاطرات خانوادگی به تصویر کشیده شده را بالا پایین میکنیم.

اخر هفته تان پر برکت و شادمانی.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.