صبح زود هست و تو هوای خنک زیر پتو منتظر برادرک و همسفر هستم که رفته اند ماشین را بگیرند و بیایند و انشالا سفر در سفر دوم را شروع کنیم.یک دستی هم تو وبلاگ دارم و دستی دیگه با خواهرک صحبت ردو بدل میکنیم. خدا پدر مادر اینترنت را بیامرزد که لحظه لحظه میتوانی در کنار خانواده باشی و لحظهایت را تقسیم کنی.چشمتان روز بد نبیند. هی من لباسهای سوسولی اوردم،هی باید کلاه و کاپشن بپوشم. کلا در حال لرزیدنم.
شگفت انگیزه که شما هنوز دارید با قدرت به وبلاگ نویسی ادامه میدید! و عالی! سال جدیدتون مبارک!
اقا عیدتون خیلی مبارک.
اقا غریبی نکشیدین که جز وبلاگ جایی درد و دل نداشته باشین.خوبه که هنوز شما گاهی سری میزنید
مرمری عزیز سال نو مبارک همیشه به سفر و شادی
سال نو شما هم مبارک خانم خانمها. ممنون انشالا روزهای پر از شادی برای شما در پیش رو باشه