مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مدت زیادی است توی محل کارم به چند نفر نیرو  احتیاج دارم، هرچه هم مصاحبه میکنم به جایی نمیرسم، متاسفانه اکثرا بسیار پرتوقع و کم اطلاع هستند، خیلیهایشان پشت میز که مینشینند حتی نمیدانند به چه شرکتی امده اند، حتی زحمت سرزدن به سایت شرکت را هم به خود ندادند تا ببینند ما پفک تولید میکنیم یا شلغم. امروز یک آقایی آمد که بسیار حالم را بد کرد، آقا خیلی از من بزرگتر نبود، اما ته ریش سفید داشت، یک دختر ۱۱ساله داشت، ۱۳سال سابقه حضور در یک شرکت را داشت و یک هفته بود که به دلیل اعلام ورشکستگیه شرکت بیکار شده بود. متاسفانه زمینه کاری قبلش با ما بسیار متفاوت بود و هیچ اطلاعاتی که به حضورش تو شرکت ما کمک کنه نداشت و البته سنش هم که تقریبا بالا بود.خیلی بد بود که نمیتونستم نگهش دارم، خیلی بد.

*یادتان هست چند ماه پیش نوشتم قرار است کنسرت زندوکیل در کرج برگذار شود؟خوب به دلایل نمیدانم چرا، برگذار نشد، اما، چهارشنبه۲۹دی، ایشون تهران کنسرت دارند، هورااااااااا، اصلا هم مهم نیست که چهارشنبه روز جلسه درب و داغونیه و احتمالا همه روز، روح و روانم کوبیده میشه و اصلا هم مهم نیست که شاید نتونم یک ساعت زودتر از شرکت بیام بیرون، همسفر قول داده، هرطور شده مرا به آنجا میرساند، مجددا هوراااااا.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.